...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

307. شاید انگیزه...

سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۱۶ ب.ظ

چند شب پیش الناز بهم گیر داده بود که افسرده شدی و واسه سه شنبه وقت میگیرم باید باهم بریم پیش یه روانشناس! گفتم بابا الناز بیخیال من حالم خوبه اما هی از اون اصرار و از منم انکار!!

چیزی که امروز حالمو نسبت به روزای قبل بهتر کرده صحبت دیشبم با یکی از دوستام بود که بعد از اینکه چهار سال پشت کنکور موند الان برا خودش خانوم دکتری شده! خیلی دختر خوب و مهربونیه که من نه تنها دوسش دارم خیلی هم بهش احترام میذارم و ازش کلی انرژی و انگیزه میگیرم! دیشب خیلی تشویقم که یه سال دیگه هم تلاشمو بکنم، نمیدونم هنوز دو دلم و هیچ تصمیم خاصی ندارم!

یه بچه باحالی بود تو فیسبوک (تقریبا سه چهار سال پیش) با هم سلام و علیکی داشتیم اونجا، بعد از اومدنه این فضاهای مجازی جدید به جز پست هایی که تو اینستاش میذاشت هیچ خبری ازش نداشتم تا اینکه امروز صبح دیدم رفته بوده فیسبوک از تمام کامنت هایی که پای پست هاش نوشته بودم و کل کل هایی که اونجا داشتیم اسکرین گرفته برام فرستاده!! راستشو بخواین خودم یادم نمیاد کی اونا رو نوشتم اما یادم میاد زیاد سر به سرش میذاشتم! خلاصه اونا رو که دیدیم رفتم به همون سه چهار پیش! واقعا چه دوران خوبی بود! حداقل اون زمان این آدمهایی که الان اینجوری میشناسمشون رو جور دیگه ای میشناختم و برام قابل احترامتر بودن نه اینکه خیلی هاشون خودشونو از ارزش انداختن!

راستی دیروز سه مهر... سالگرد روزی بود که شب خوابیدم و صبحش بیدار نشدم و وقتی بیدار شدم تو بیمارستان بودم! دیروز با خودم فکر میکردم اگه پارسال در چنین روزی اصلا از خواب بیدار نمیشدم، امروز میشد سالگردم!! توی این یه سال هیچ اتفاقی خوبی که نیافتاد یه طرف، کلی هم اتفاقای بد افتاد و خیلیا خود واقعیشونو نشون دادن! خوبیه زود مُردن هم شاید تو همین باشه که آدم چهره ی واقعیه اطرافیانشو نمیبینه و با ذهنیت خوب ترکشون میکنه... کسی چه میدونه!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۰۴
بی نام

نظرات  (۲)

روانشناس مفید واقع شد؟
پاسخ:
نرفتم راستش! :)
زهرا الان حالت چطوره ؟ :(
دوباره مثل اوندفعه شده بودی که رفتی بیمارستان گفتن برای کار کردن زیاد با کامپیوتره ؟ :(
پاسخ:
الان خوبم! نه خدا رو شکر چیزیم نشد! :)
رها جونم چقد دلم برات تنگ شده بود!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.