...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

315. جفتک!

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۳۹ ب.ظ

چند روزه این سرفه امونم رو بریده!! دیگه نه میذاره بخوابم، نه خوابیدم میذاره بیدار شم، کلا قصد کُشتنه منو داره! چند شب پیش که از شدت سرفه های متعدد به استیصال اومده بودم (واااااای ادبیاتم تو حلقم!) یه لحظه نگران شدم که نکنه خدایی نکرده سرطانی چیزی گرفتم و اینم علائمشه! به مامان چیزی از نگرانیم نگفتم چون اگه میگفتم هزارتا فحش بار خودمو عمه ها (ی مظلومم) میکرد! خلاصه رفتم تو اینترنت سرچ کنم که ببینم چه مرگمه آخه، که قفسۀ سینم هم اینقد درد میکنه و نمیتونم بخوابم حتی!

وارد یه سایت پزشکی شدم و دیدم اولش کلی از فایده های سرفه و عطسه گفته! اصلا یه لحظه خواستم بیخیال شم، چون اینجوری که اونجا نوشته بود سرفه درمان هزارتا درد بود و من میخواستم از دستش خلاص شم! خلاصه دیدم بابا چیز نگران کننده ای نیست و یه جورایی باقیماندۀ اون سرماخوردگیه شدیدیه که هفتۀ پیش داشتم!

دیشب الناز یه عکسی برام فرستاد و منم تهش نوشتم "به درک"! یعنی اون عکس و هر داستانی که پس و پیش اون بود برام دیگه مهم نبود! در راستای همون حرف من بعد از اینکه کلی تفکر کرد به این نتیجه که چه عرض کنم، این سوال به ذهنش خطور کرد که:

 

با اون قسمت جفتکش خیلی حال کردم! واقعا بعضی وقتا میبینم دارم از طرفِ بعضی از اطرافیانم جفتک دریافت میکنم، مِن جمله کسانی که روزانه بیشترین برخورد رو باهاشون دارم و به طبع انتظاراتم ازشون بیشتره! الان سوالی که پیش میاد اینه که ما انسان هایی که با محبت خر میشیم آیا خر هم با محبت انسان میشه یا دور باطله؟! اگه بفهمم جواب این سوال مثبته خدا شاهده تمام محبت و انرژیمو صرف یک خر خواهم کرد!

بعد از سه سال یه وبلاگ نویس اصفهانی رو که وبلاگشو دنبال میکردم پیدا کردم، توی این مدت اتفاق های خوبی براش افتاده، به جز یه مورد که هیچ تغییری نکرده و اونم علاقه ش به ازدواجه و هنوز مجرد موندنشه! براش آرزوی خوشبختی دارم و امیدوارم هرچه زودتر به قول خودش کیس مورد نظر خودش و خونوادشو پیدا کنه و سر و سامون بگیره!

توی یه گروه با یه خانوم و آقایی همگروه هستم که آقا رو میشناسم، از همسایه های قدیم پدربزرگم اینا بود، میدونمم که چند سال پیش با یه خانوم خوب ازدواج کرده بود و خانومش برای ادامه تحصیل رفته بود آلمان و ماجراهای دیگه!! اما بعدش دیگه خبری ازش نداشتم و ندارم و نمیدونم چه میکنه، فقط باهم همگروهیم و اتفاقی اونجا دوباره همگروه شدیم! اتفاقی به این صورت بوده که ما همون سالهای مجردیش توی یه گروه ادبیات باهم بودیم، بعد اون گروه منحل شد، الان دوباره مدیر اون گروه اعضاء رو یکی یکی پیدا کرده و دوباره گروه رو تشکیل داده! الان این آقای آشنا با یه خانوم مدت هاست که عکس های پروفایلشون رو همزمان باهم عوض میکنن، باهمدیگه ست میکنن و از این قبیل کارها! اصلا جرات نمیکنم برم بپرسم این خانوم همون همسرته با یه اسم دیگه یا خدایی نکرده...؟! درسته کنجکاوم که بدونم قضیه چیه، اما بیشتر با این عکسای پروفایلشون حال میکنم! یه جورایی خیلی غیرمستقیم یا مستقیم به همۀ اعضای گروه میفهمونن که مال همیم و کسی کاری به کار ما نداشته باشه و چقدر زیباست اینجور مالکیت ها!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۱۶
بی نام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.