...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

323. دعوت برای دفاع!

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۲ ب.ظ

همه ی دوستام میدونستن که چقد دوست دارم توی دفاعیه هاشون شرکت کنم، اونایی که ارشد دانشگاه خودمون قبول شدن نفهمیدم اصلا کی درسشون تموم شد و کی دفاع کردن و چی شد اصلا! بقیه ی دوستامم الحمدالله رفتن و شهرهای دیگه قبول شدن و از اونا هم خبری نشد! چند باری هم به عنوان مهمان ناخوانده توی دفاع چند نفری از بچه های رشته ی خودمون (زبان) شرکت کرده بودم، اما وقتی مال یکی از دوستای آدم باشه یه حس خاصی داره، خیلیا هم قول دادن دعوت کنن منو اما قولشون یادشون رفت! خلاصه تنها امیدم بعد از خدا به الناز بود که اونم اگه منو دعوت کنه! 

دیروز یکی از هم دانشگاهی هام که از دوستای خوبم توی رشته ی شیمی بود بهم پیام داد و بخاطر اینکه قبلا من دو سالی دانشجوی شیمی بودم و بعد هم با این دختر همسایه بودیم یه جورایی زمان کارشناسی آشنایی ما باهم یکم خاص بود، پیام داد که برا دفاعش منو آبجی رو دعوت کرده، آبجی که بنا به دلابلی احتمالا نره، من ولی حتما میرم فقط امیدوارم آدم هایی که زمانی برام ناراحتی ایجاد کرده بودند رو حتی اتفاقی هم نبینم و البته برای دوستم آرزوی موفقیت و پیشرفت دارم! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۱
بی نام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.