384. تقلب پشت تقلب!
دو سال پیش بود فک کنم که یکی از پسرای فامیل زنگ زد که دستم به دامنت من زبان سوم دبیرستان رو افتادم و حالا موقع امتحاناس و بیا کمکم کن یاد بگیرم! منم همون روز حس انسان دوستانه م گل کرد و با مامان رفتیم خونشون! گفتم خب کتاب رو بیار ببینم چیا بلدی! گفت هیچی! گفتم شوخی نکن دیگه حداقل ضمایر رو بلدی دیگه، گفت نه! گفتم امتحانت کی هست حالا؟ گفت فردا صبح ساعت ۸! گفتم مارو گرفتی؟؟ یه سال درس نخوندی انتظار داری ظرف یه ساعت فول بشی زبانو؟ گفت یه پیشنهاد دارم، اگه من از رو ورقه عکس بگیرم تو تلگرام برات بفرستم جواباشو بهم میگی؟ گفتم امتحان نهاییه، عمرا بتونی، ولی بتونی چرا که نه (تقریبا مطمئن بودم نمیتونه، زمان ما گردنمونم می شکست نمیتونستیم سرمونو بلند کنیم، بر حسب اون زمان امکان نداشت بتونه!)! گفت میتونم.... و متاسفانه تونست و درس های بعدیشو هم به همین ترتیب پاس شد! میدونم کار منم اشتباه بوده اما فقط هدفش دیپلم بود، با دیپلم هم کسی دکتر مهندس نشده که ضرر جانی یا مالی به کسی بزنه، از طرفی تو دانشگاه ها اوضاع تقلب افتضاح تره، حالا کاری با سهمیه ای های بیسواد ندارم! یه نمونه از تقلب دانشگاهی رو همین امروز با چشم خودم دیدم شمام ببینین بد نیست:
طرف سوالا رو حل میکرده عکس میگرفته برای شخص توی جلسه میفرستاده، منتها این دیگه تقلب نبود، قشنگ کپی برابر اصل بود! پیشنهاد میکنم اون دوستمون سر جلسه یه پرینتر با خودش ببره که دیگه زحمت نکشه اونا رو بنویسه، همینجوری تند تند پرینت بگیره از جواب های دریافتی و ضمیمه ی ورقه کنه!
شنیدم جریان پایان نامه ها هم اینجوری کپی پیستی شده جدیدا! بعد میگیم تحصیل کرده هامون سواد ندارن دقیقا به همین متقلبین بر میخوره!
+ توی ویترین یه اسباب بازی فروشی دو سه هفته س چشمم بدجور یه عروسک رو گرفته بود، امروز بالاخره مال من شد! خیلی دوسش دارم... مخصوصا که سال ۹۷ ساله سگه! کاش ازش یکم وفاداری یاد بگیرن بی وفاها!
یکم عصبی هست اما حداقل جاندار نیست که پاچه بگیره :)