...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

390. مرسی که هستی!

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۰۳:۰۵ ب.ظ

از بدبختی های مایی که قیافه و قد و قواره مون سن واقعیمونو نشون نمیدن و ما رو ۵-۶ سال کوچیکتر نشون میدن اینه که توی هیچ بحثی مارو جدی نمیگیرن چون فک میکنن ما بچه ایم! وقتی دارن حرف میزنن فک میکنن خیلی بزرگتر ما هستن و هی میگی تو که نمیدونی! در حالیکه ممکنه ما حتی از اونا بزرگتر هم باشیم! بدتر از همه اینه که پسرای دبیرستانی به خیال اینکه ما همسن اوناییم میوفتن دنبالمون که شاید بتونن شماره ای چیزی ازمون بگیرن! خدا خیرشون بده اونایی که این یونیفرم های بد رنگ و بی ریخت رو برا بچه مدرسه ای ها اجباری کردن! حداقل این یونیفرم ها باعث میشه یه عده بیخیال ما بشن و توی راه اذیتمون نکنن! 

یادمه ۲۲ سالم بود با مامان رفتیم یه خط به اسم من بگیریم، طرف پرسید به سن قانونی رسیدین؟ قیافه ی منو توی اون حال باید میدیدین! یا وقتی که داشتم از دانشگاه برمی گشتم خونه یه خانومه ازم پرسید راهنمایی ها تعطیل شدن؟ منم گفتم من چه بدونم! خانومه گفت مگه تو راهنمایی نیستی! راهنمایی؟؟ :| 

فقط یه خوبی داره این ظاهر به اصطلاح بیبی فیس که کمتر ازمون میپرسن که چرا ازدواج نمیکنی؟ اگه هم گهگاهی بپرسن مام دروغ میگیم که هنوز بچه ایم، اونام یه نیگا بهمون میندازن و باور میکنن و بیخیال میشن! 

تنها اتفاق خوبی که این روزا برام افتاده این یه دونه توت فرنگیه که قرمز شده! شده تنها انگیزه و تنها دلخوشیم تو دنیا... 

(هرکاری کردم عکسش آپلود نشد نمیدونم مشکل از کجاس، فعلا عکسشو از اینجا ببینین!)

جا داره به این توت فرنگی بگم: "مرسی که هستی!" 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۲۰
بی نام

نظرات  (۴)

سلام
اتفاقا خوبه که...هر چند تصورش برای من سخته

چقدر قشنگ شده گلدونتون
پاسخ:
سلام، والا خوب نیست! آدم خیلی اذیت میشه! چهار سال پیش که تو آموزشگاه تدریس میکردم یه همکار آقا داشتیم اونقدر به سن و مدرک من شک داشت و هی گیر میداد آخرش مسئول آموزشگاه مجبور شد مدارک منو بهش نشون بده که اینقد منو مسخره نکنه! من باید واسه اثبات خودم همیشه مدرک نشون بدم! دوست دارم همه مخصوصا کوچیکترا بخاطر سنم بهم احترام بذارن اما متاسفانه...
ممنونم :) قشنگ میبینین!
۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۱۴ شباهنگ (بایقوش سابق)
نه بابا چه مسافرتی مسافرت واسه شما پولداراس دارم خونه تکونی میکنم بابا 😭 ولی قول میدنم بعد ازدواج کار نمیکنم واسه خانومم 🤣 بایقوش در حال در آوردن لج دختران مجرد 🤣 الان میان میگن آره تموم مردا همینطورن واسه مامانشون کار میکنن ولی واسه خانومشون نه 😄
پاسخ:
ما پولدارا؟؟ 😑😑
نه من که از خدامه مرد کار نکنه، چون اکثرا شلخته میشن و کار ما رو دو برابر میکنن! همون بهتر کار نکنن😁 
زهرا در حال مقاومت 😁
گویا امروز چیزی در بیان آپلود نمیشده !!

قشنگه :)
پاسخ:
پس این فقط مشکل من نبوده! فک کردم وبلاگم خراب شده نگران بودم اگه مشکل از طرف من باشه چجوری از اینجا دل بکنم و برم یه وبلاگ دیگه! 
لطف دارین😊
۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۴۸ شباهنگ (بایقوش سابق)
سلام زهرا خانوم چه خبر؟ تو این مدتی که من نبودم هنوز ازدباج نکردین؟  🤣 پس کی میخواین ازدباج کنین؟ بایقوش تخریب روحیه میکند 😄
در ضمن پست هایی قبلیتونو دیدم ممنون که به یاد من هستین 🤗 ولی به شدت نقد دارم واسه نوشته هاتون ولی حال ندارم واسه کل کل 😄
پاسخ:
سلام! سلامتی! از شما چه خبر؟ مسافرت بودین؟ چرا ازدواج کردم بچه م هم داره میره دانشگاه به سلامتی😂 روحیه گرفتم اتفاقا که دیدم اینقد مشتاق ازدواج منین😁
من حال دارم اون نقد ها رو بخونم و کل کل کنم به شرطی که تهش نگین من تعصب دارم😂

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.