438. لطفا دوستم نداشته باش!
این روزا کل فامیل حال آبجی رو از من میپرسن، دیدم یه شماره ناشناس زنگ زده و نشنیدم که جواب بدم، پیام فرستادم که:
دوستم داره؟ واقعا اونایی که راحت از این جمله ی "دوستت دارم" استفاده میکنن به معنی و تاثیری که اون جمله روی شنونده میذاره اصلا فکر کردن؟ من که میگم هرکی بدون اثبات از این جمله استفاده میکنه از دو حالت خارج نیست؛ یا دروغ میگه (در اکثر مواقع) یا اینقد به اینو اون گفته که دهنش عادت کرده و براش مهم نیست این جمله رو داره به کی میگه! واسش شده تیری در تاریکی، میگه حالا یا طرف باور میکنه و فبهالمراد، یا باور نمیکنه و نفر بعدی! اینکه به یکی بی هوا این جمله رو بگیم و دلشو بلرزونیم و بعدش ولش کنیم به امان خدا، بخدا بدترین و بی رحمانه ترین کاریه که کسی میتونه انجام بده! من خودم هیچوقت این دسته از آدم ها رو نمیبخشم، چون خداییش من با کسی کاری ندارم که، کاری هم داشته باشم دیگه جوابمو بگیرم میرم رد کارم! توی بدترین حالت اگه نتونم فراموش کنم نفرین میکنم طرفو؛ اصلا هم برام مهم نیس که نفرین کردن کار خوبیه یا نه...
لطفا منو دوست نداشته باشین یا لااقل اگه تکلیف خودتون با خودتون مشخص نیس دندون رو جیگر بذارین و به من از علاقه تون نگین، چون واقعا اذیت میشم... (خطاب به شخصی خاص)
+ لباسا رو انداختم توی لباسشویی... زنگ زدم به مامان که خونه ی آبجی ایناس، می پرسم چجوری اینو روشن کنم؟ میگه دکمه ی فلان رو بزن، زدم دیدم صدا میده اما کار نمیکنه، میگم مامان چشه این لباسشویی؟ میگه لابد مهیار دستکاریش کرده، یعنی فقط دلم میخواد بیاد خونمون، همچین گازش بگیرم که تا یه ساعت بشینه گریه کنه!
+ خطاب به جناب بایقوش: دوتا همکار جدید واسمون اومده، اونی که پسندیده بودین انگاری لیاقت نداشت، بیاین اینا رو ببینین، اینا همونیه که شما میخواین... من عاشق اینجور کارهای خیرم :)
+ بعد از تو حتی این ها هم نتوانستند من را تسکین دهند، با خنده خوردم ولی از تو چه پنهان، مزه اش تلخ بود!