...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

566. همه رو برق میگیره ما رو چراغ نفتی!

چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۵۳ ب.ظ

من هی میخوام تو ماه رمضون گناه نکنم، غیبت نکنم اما نمیذارن! بابا به پیر به پیغمبر ما دخترا دیوونه نیستیم و با پسرا هیچ مشکلی نداریم، اونان که ما رو دیوونه میکنن! ملت روانی ان بخدا! 

اومدم خونه مامان میگه یکی واسه امر خیر زنگ زده بود... میپرسم چی کاره س؟ میگه نظامیه... با اینکه دل خوشی از این نظامی ها ندارم (بخاطر یه خواستگار سمج) اما باز دلم قنج (غنج؟!) میره واسه این شغل (عرق ملی)! گفتم بگو حتما بیان :) چند ساعت بعدش که نشسته بودیم تلفن زنگ زد! اونا کامل راجع به من، حتی تاریخ تولدم رو هم میدونستن... مامان پرسید میشه اسم آقا پسر رو بدونیم؟! خواهره گفت نه! برادرم میگه اسممو نگو! باورم نمیشه... این یارو حتی اعتماد به نفس اینو نداره که اسمشو بگه بعد میخواد یه زندگی اداره کنه و با افتخار بگه من مَردم؟! مامان که حسابی شوکه شده بود و هرچی به خواهره گفت که با یه اسم تا حالا کسی رو نخوردن، زیر بار نرفتن که اسمشو بگن! گفتم لابد اسمش خره... خجالت میکشه بگه! یعنی چیز منطقی دیگه ای به ذهنم نرسید! 

خواهره گفت ماه رمضونه و نمیخوایم مزاحم شیم و از این صوبتا، اگه میشه بیرون همو ببینیم! مامان هم از خدا خواسته گفت باشه، آقا پسر رو هم لطفا با خودتون بیارین... باز گفت نه! گفت برادرم نه که خجالتیه نمیتونه بیاد! یعنی واقعا از حرصم کم مونده بود گوشی رو از مامان بگیرم بگم اسمشو که نمیگین، قیافه شم که قرار نیست ببینیم، قراره واسه یه مفقودالاثری بیاین خواستگاری؟! شایدم قرار بود منو بگیرن برا خواهره... آره حتما همینطور بوده، وگرنه برا ازدواج که اینهمه پنهان کاری و کاراگاه بازی نیاز نیست!

+ روایت داریم که اگه اخلاق و دین خواستگار رو پسند کردین بهش دختر بدین... قربونت برم راویِ این حدیث، خودت بودی دختر به یه همچین آدم مجهول الوهیتی میدادی که ما بدیم؟! 

+ من یه آدم کاملا نرمالم... بخدا اگه کسی یه درصد هم از ذهنش بگذره که مشکل از منه عمرا ازش بگذرم! 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۵
بی نام

نظرات  (۱۱)

۱۶ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۱ شنگول العلما
شنیدم اسم دختر رو نگن اما دیگه اسم پسر رو نه. ^o^ 
پاسخ:
واسه ما نوبره دیگه! من اگه شانس داشتم اسمم شانس ا... بود :)
انتظار خواستگار همجنس هم داری ؟
پاسخ:
اخرالزمانه... هیچ چیز بعید نیست! :|
سلام زهرا خانم گل
خوبی؟خوشی؟سلامتی؟ :)
شاید برای کارش دلیلی داشته.زود قضاوت نکن خواهر من.زود قضاوت نکنین.
به جاش ازش دلیل کارش رو بپرس.مطمئنم که برای کارش دلیل داره.
پاسخ:
سلام عزیزم...
قزبونت تو خوبی؟!
نماز و روزه هات قبلو باشه :)
از قدیم گفتن چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!
واسه مساله ی خواستگاری و ازدواج این جور کارها هیچ دلیلی نمیتونه داشته باشه.. آدم باید صادقانه پا پیش بذاره!
بعد میگم ملت رد دادن بعضیا قبول نمی‌کنن :|
من دلم خنک نشد، شماره شون رو بده زنگ بزنم چند تا فحش بدم بهشون:) 
پاسخ:
باور میکنی خودمم دلم میخواد به باد فحش بگیرمشون؟؟؟ :))
شاید طرف اطلاعاتیه..احتمالا تا اخر عمر هم نتونی چهره شو ببینی:)
من میگم ایندفعه رو جدی بگیر...شما هم روتو بگیر...ولی برو
اگر خواهره گفت میشه صورتتونو ببینم بگید هر وقت آقا پسرتون با اسمش اومد منم صورتمو نشون میدم:)
کاری نداره که..میخوای اگه لازمه منم بیام:)
پاسخ:
مامور سازمان سیا هم اینقد قایم موشک بازی درنمیاره!!! 
اتفاقا زنگ زدن دوباره ولی خونه نبودیم... گفتم مامان قرار هم گذاشتی تو میری، اگه پرسیدن دخترتون کجاس بگو خجالت کشید نیومد... یعنی با هرکس باید مثل خودش رفتار کرد :))
فقط نگو که قبول کردی بری سر قرار زهرا :|
پاسخ:
نه دختر مگه دیوونه شدم؟! :/
خوب خره میرفتی یه وقت میدیدی خواستن سورپرایزت کنن و یهو دیدی "جی چانگ ووکه"
پاسخ:
آها، بعد از شانس هم مسلط به زبان ترکی و فارسی بودن ایشون؟! اگه "پارک سئو جون" بود ارزششو داشت :))
خوب گفتین 
پاسخ:
چاره ای هم نداشتیم... زیادی مرموز بودن!! :/
مگه نگفتی مرد کره ای میخواید:دی
پاسخ:
بله مرد کره ای میخوام ولی اگر و تنها اگر همچین کیسی پیدا نکنم نظامی گزینه ی بعدیه :)) اونم نباشه میریم دنبال شغل های دیگه :))
من چون عموم ارتشیه و خودمم روز ارتش دنیا اومدم این قشر از جامعه رو بشدت عاشقم ^_^
پاسخ:
منم کلا نظامی ها رو دوست... ولی خب این مدلیشو نفرت!! :))
بهم بگو دقیقا چی بهشون گفتین نهایتا؟ 
نسلشون منقرض شه ایشالا :/ 
خوب اخلاق و دین 
و این شخصیت فکر کنم اخلاق نداشته اصلا 
پاسخ:
هیچی دیگه دقیقا گفتیم با این شرایط ما قبول نمیکنیم تریف بیارین!!

ایشاا...

اصلا اونا شخصیت هم نداشتن چه برسه به چیزهای دیگه!!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.