...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

۲۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

دیروز برا کنکور ثبت نام کردم! برخلاف هر سال امسال هیچی نخوندم و نمی خونم! با همین اطلاعاتم به سوالا جواب میدم، من رتبه ی امسالمو میخوام، قانعم به اون! هرچند میدونم با اون رتبه اگه امسال درست انتخاب رشته میکردم بالاخره یه چیزی قبول میشدم اما سال بعد دیگه محاله! اینهمه سهمیه واسه کنکور کم بود حالام یه سهمیه میدن واسه مناطق زلزله زده! به نظرم بهتره کنکور رو کلا حذف کنن همینجوری با سهمیه بفرستن دانشگاه، چون الانم نصف بیشتر رشته های تاپ رو سهمیه ای ها اشغال کردن و آینده ی مملکت دست یه مشت بیسوادی میوفته که بخاطر اعتقادات پدراشون (نه خودشون) به نون و نوایی رسیدن! 

واقعا اینهمه زحمت و هزینه چه ارزشی داره وقتی رتبه ی ۲۰۰ هزار با سهمیه ی باباش میاد میشه هفت هزار و بعدم خیلی راحت پرستار میشه (با همین جفت چشام دیدم) بعدم خیلی راحت تر بخاطر همون سهمیه استخدام میشه، اونی هم که علاقه داره و واقعا درس خونده به هیچ جایی نمیرسه و ناامید میشه؟!

آقا جون مادرت بیا یا سهمیه ها رو از دم حذف کن یا یه دفعه بگو کسایی که سهمیه ندارن رو واسه دانشگاه برنمیداریم خلاصمون کن! واقعا ما رو مسخره کردین یا خودتونو؟ 

بدترین قسمتش اینه که همون آدمی که با سهمیه رفته مدرک گرفته ادعای باهوشی داره و فک میکنه به اینجا که رسیده بخاطر هوش سرشارش بوده، نه عزیزم تو همون احمق خودمونی فقط یکم شانس آوردی! 

یادمه سال ۹۳ بود فک کنم، توی آزمون تامین اجتماعی شرکت کردم، کاری با نتیجه ش ندارم ولی موقع ثبت نام یه گزینه داشت نوشته بود آیا پدرتون کارمند تامین اجتماعی هست و ما باید یا خیر رو میزدیم یا بله رو! کل آزمون هدفش این بود که پول از ما بگیرن و آخرش هم اونایی که "بله" رو زده بودن قبول شن! 

آخرین چت منو الناز تا امروز! 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۵۶
بی نام

خونه ی خسیسه مهمون میرن، صاحب خونه ی خسیس واسشون چایی میاره، مهمونا میگن پس قندش کو؟ میگه از سقف آویزونه، نگاه کنین به اون و چاییتونو بخورین، یکی بیخ شده بود به اون قنده، صاحب خونه میزنه تو سرش میگه چایی رو با یه قند میخورن، چایی شیرین درست نمیکنی که! 

یه ماه توی این سرما و گرما و برف و بارون و گِل و لای برو سرکار واسه ۱۰ هزار تومن؟؟ آخه فقر تا کی؟ تحمل تا کی؟ 

این ماه از بس پول قرض گرفته بودم و پول قرار بود قرض بدم الان واسم این مونده:

چسبوندمش دیوار که هر وقت دلم خواست چیزی بخرم نگاش کنم و یادم بیفته که جز این پولی ندارم و باید قناعت کنم و تا آخر ماه با اون سر کنم! کلا من آدم قانعی ام، منتهی برا کسی که ارزشش رو داشته باشه و خودم یکی از اون آدم هایی ام که برا خودم ارزش دارم، لذا واسه خودم قناعت پیشه میکنم! واسه کسی هم که ارزشش رو نداشته باشه درسته قناعت نمیکنم اما کلا ولخرجی هم تو ذاتم نیست که بخوام ولخرجی کنم! نمیدونم چرا ایمان نمیارین به من؟!

داشتم میومدم خونه، یه ماشین از فرعی داشت میپیچید، منم غرق در افکار، نگو بیخ شدم به ماشینه، یهو که به خودم اومدم دیدم راننده هه داره نگام میکنه، فوری سرمو انداختم پایین! حالا این الاغ با خودش چی فکر کرده، تا نزدیکای خونمون بوق بوق کنان منو بدرقه کرد! والا آدم دیگه نمیتونه یه لحظه سرشو بلند کنه، البته این سر به زیری هم خیلی خوبه ها، من پاداش سربه زیری هامو گرفتم، دوبار تراول ۵۰ تومنی پیدا کردم، یبار یه فلش پر از آهنگ شاد پیدا کردم و هنوزم دارمش، کلی پولای ریز و درشت و حتی شارژ هم پیدا کردم که همشون نوش جونم باشه! شمام سر به زیر باشین تا پاداششو بگیرین! 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۴۳
بی نام