623. پیش از آنی که بخواهی از کنارت میروم/ تا بدانی عذر ما را خواستن کار تو نیست...
یکی از بزرگترین ترس هام توی زندگی از دست دادنه... حتی دل کندن از بی ارزش ترین چیزها و دور انداختنشون یا حتی فروش و تعویضشون هم واسم خیلی سخته... به چیزهایی که دارم وابستگی خاصی دارم... واسه نگه داشتنشون هم تا جایی که بتونم و در توانم باشه سعی خودمو میکنم و خودمو به آب و آتیش میزنم که همونجوری مثل قبل بمونن؛ ولی وقتی از دستشون بدم دیگه هیچوقت افسوس نمیخورم چون واسه نگه داشتنشون تمام تلاشمو کردم و نشد...
به لطف یکی از پست های آقا احسان متوجه شدم که میهن بلاگ (جایی که اولین پست هامو اونجا مینوشتم) داره بسته میشه و ممکنه تمام نوشته ها و خاطراتی که اونجا داشتم واسه همیشه حذف بشن... خیلی غصه خوردم... ولی با تشکر از امکانات بیان و برنامه ی مهاجرت، تونستم همه شونو از اونجا به اینجا انتقال بدم و شاید این یکی از معدود اتفاقای خوبی بود که توی این روزای سختی که دارم میتونست برام بیوفته...
قبل تر ها هم خیلی سعی کرده بودم اینکارو بکنم اما با خطا روبه رو میشدم و چون هیچ ترسی واسه از دست دادنشون نداشتم بیخیال شده بودم... اما اینبار جدی جدی داشتم از دستشون میدادم... واقعا خدا خیلی بهم رحم کرد که قبل از اینکه دیر بشه متوجه شدم و تونستم مطالبمو نجات بدم...
+ آرزو میکنم قبل از اینکه عزیزامو از دست بدم خودم زودتر برم...
http://asemanam.blog.ir/1399/09/20/mihanblog-backup-generator
این پستو دیدی؟