برای مسخره کردن اون دسته افراد که میومدن تو اینستا پیام میدادن که سلام خوبی و بعد دیگه چیزی نمی گفتن و آب میشدن میرفتن تو زمین، این عکس رو استوری کرده بودم
یکی از بچه باحال های اونجا (مهمه که بدونین متولد ۷۳ بود) اومد برام اینو نوشت:
از این رفتار خوشم اومد و گفتم بذا ببینم کیه، رفتم یه گشتی زدم تو پیجش، یه آدم کاملا معمولی بود! همین که خواستم بیام بیرون چشمم خورد به یه عکس که سه چهار تا پسر بودن و در حال شوخی کردن، و این پسره زیرش نوشته بود منو و برادرزاده هام! به عکس که خوب نگاه کردم دیدم عه! یکیش از بچه های دانشگاه و برادره دوستمه (و مهمه که بدونین اونم متولد ۷۱ یا ۷۲ هست) از اینکه عمو از آدم کوچیکتر باشه حسابی خندم گرفته بود و نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم، اخه معمولا عمو پیر میشه! تصور میکردم بچه که بودن، اینا تو کوچه بازی میکردن، بعد یکی میگفت فلانی اون پسر کوچولوعه کیه که بازیش نمیدین، اونم بگه عمومه:)))
دیشب دوباره پیام داد، ازش پرسیدم تو واقعا عموی فلانی هستی؟ گفت اره، گفتم حلال کن کلی واسه این قضیه خندیدم! گفت این که چیزی نیس من یه برادرزاده دارم که بچه هم داره... :) جاتون خالی حسابی بساط خنده به راه بود!
+ با ماه رمضون چه میکنین؟ شارژ میگیرم همین الان اذان میگم :))
+ خودت نمیدانی ولی حال دلم را خیلی خوب کرده ای این روزها...