از درد و دل کردن با دو دسته از افراد متنفرم! این دو دسته هیچ فرقی باهم ندارن، فقط چون تعدادشون زیاد بود به دسته ی خانوم ها و آقایون تفکیکشون کردم که یه وقت اسلام تو خطر نیوفته! اینا یه ویژگی مشترک دارن اونم اینه که میخوان به هر نحوی شده ثابت کنن که انتخاب ها و کارهای خودشون درست و بی نقصه، و انتخاب های بقیه کلا مشکل داره و از این صوبتا!
مثلا یه غلطی میکنم به دوستم میگم من از اشکان خطیبی خوشم میاد! حالا میاد هزارتا ایراد رو اون میذاره که کچله، لاغره، زشته، تو از کجای این خوشت میاد؟ ولش کن بابا، بعد چندتا هم فحش میده! حالا مثلا بازیگر مورد علاقه ی خودش که اسمشو رو بازوش حک کرده کسی نیست جز سمندون! یکی نیست بگه اره انتخاب تو رو هم دیدیم که چه تحفه ایه!
یا مثلا من اتفاقی از یکی خوشم اومده و اونم یه بدی در حق من کرده، تا میام راجع به اون با دوستم حرف بزنم نمیذاره حرف من تموم بشه میگه من از اولشم از اون خوشم نمیومد! اصلا قرار هم نبود تو خوشت بیاد، مگه من از اون انتر (عنتر؟) هایی که تو دوستشون داشتی خوشم میومد؟ یا اصلا راجع به اون میمونا نظر دادم که تو جرات میکنی راجع به کسی که من دوسش دارم نظر بدی؟
یا مثلا یکی بوده دوسش داشتم و نتونستم فراموشش کنم، هی میاد میگه ولش کن، اون اینجوریه، اونجوریه، در حالیکه خودش دنیا رو به پای یه خائن ریخته بوده و همه کار واسش کرده و اونم قالش گذاشته و هنوزم واسه اون بی معرفت اشک میریزه و کسی هم بهش نمیگه ولش کن، چون به کسی مربوط نیست که یکی تو دلش چی میگذره!
خواهر من، برادر من که این پست رو میخونی، تورو خدا وقتی یکی داره باهاتون دردو دل میکنه فقط شنونده باش و نظر نده! اون از تو نظر نمیخواد، راهنمایی نمیخواد، مشاوره نمیخواد، فقط میخواد حرفاشو به بگی بگه که بشنوه و حرف نزنه! شاید حضرت علی که میرفت با چاه حرف میزد میخواست به ما بفهمونه که با چاه حرف زدن شرف داره به حرف زدن با دوستایی که حرفا و مخصوصا نظرای به زعم خودشون کارشناسانه شون، درد آدم رو صدبرابر میکنه!
+ دوران حکومت ما تیر ماهی ها داره کم کم شروع میشه... یه شعر گفته بودم توی یه گروه ادبیات که مصرع اولش این بود "مدارا میکند یک دختر زاییده ی تیر" که هرچی وسایل هامو گشتم پیداش نکردم، میدونم جایی نوشته بودمش اما یادم نمیاد... نمیدونم چرا هر وقت ماه تیر میاد یاد اون شعرم میوفتم :)