طبق عادت مزخرفی که دارم گویا پارسال واسه کنکور کارشناسی امسال ثبت نام کرده بودم اما یادم رفته بود... تا اینکه امروز سرکار برام این پیام اومد
پیامی که اینقد خسته بود که حال نداشت شماره داوطلبی یا اسممو توش بنویسه... یه چیزی مثل پیام های تبریک یا تسلیتی که سند تو ال میکنن و یکی هم میاد دست ما...
برخلاف هر سال که حداقل یه هفته مونده به کنکور سوالای کنکور سالهای قبل رو بررسی میکردم امسال بخاطر کسالت بابا که چند ماهیه اونو زمین گیر کرده و عملی که مامان در پیش داره، حتی به اینکه سر جلسه هم برم و فقط برگه رو امضا کنم و برگردم هم شک دارم... از طرفی به این ماسک مزخرفی که (واسه گول زدن خودمون) قراره ازش استفاده کنیم فکر که میکنم بیشتر دلم میخواد که نرم... اینکه هر سال بابا منو میبرد حوزه امتحانی و امسال نمیدونم بدون بابا چجوری برم هم مشکل کوچیکی نیست...دانشجوی زیست شناسی بودن یکی از آرزوهام بود که...دیگه چقد دیگه باید قید آرزوهامو بزنم؟!