20. آدم وقتی دلش میگیره چیکار میکنه؟!
چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۱ ق.ظ
امروز صبح که داشتم میومدم سرکار
هنوز حالم خوب نشده بود اما چون دیروز رو مرخصی گرفته بودم و به جای استراحت با
دوستم زهرا رفته بودیم بازار و دوتا شلوار خریدم، دیگه نمیخواستم امروز رو هم
مرخصی بگیرم چون برنامه دارم یکشنبه یعنی چهار روز دیگه مرخصی بگیرم که با خواهرم
و هفت هشت تا از دوستام بریم دانشگاه که آبجی تسویه کنه!! یعنی یه جورایی مراسم
تسویه کنون داریم!!
یادش بخیر وقتی من رفته بودم
واسه تسویه خواهرم هنوز دانشجوی اونجا بود و منم اون روز برادرمو برده بودم
دانشگاه که هم دانشگاهمونو ببینه هم بیاد وقتشو با یکی از بچه های شیمی به اسم
داریوش بگذرونه!! طفلکی ها بخاطر من چقد آلاخون والاخون (از املاییش مطمئن نیستم
خیلی محاوره ایه!!) شدن! یعنی مجبورشون کردم کل دانشگاهو با من بچرخن تا من امضا
هامو بگیرم!
بگذریم!
داشتم میگفتم که اره صبح که زدم
بیرون یعنی یَک هوا سرد و طوفانی بود که نگو، تازه بارونم میبارید، بعد منم بدون
هیچ چتر و کاپشن و پالتویی حتی عزمم رو جزم کردم که پیاده تا محل کارم برم!! خیلی دلم
میخواست از همون مسیر صعب العبوری که توی پست قبلی راجع بهش نوشتم برم اما حسابی
اونجا گِل شده بود و اونوقت به جای دفتر باید میرفتم حموم مستقیم!!
یعنی هوااا خیلی دلگیر بود،
مخصوصا که دیشب اتفاقی افتاده بود و صبح هم قبل رفتن همچنان درگیر اون اتفاق بودم
که بعد از نماز نتونستم بخوابم و بیدار موندم تا جواب اون شخصی که افکار منو به هم
ریخته بود بدم (توی تلگرام)... تازه کارمو شروع کرده بودم که همون طرف گویا حرفامو
خونده بود و زنگ زد و یعنی خلاصه کنم، هوای دلم از هوای بیرون بدتر بود! حالا مهم
نیس، توی اون هوای بیرونی و درونی دنبال یه آهنگی میگشتم که بزارمش رو تکرار و تا
ساعت دو که میخوام برم فقط بخونه، اما هرچی آهنگامو بالا و پایین کردم چیزی نظرمو
جلب نکرد، جز یه آهنگ بی کلامی که هیچوقت گوش نمیدادم و مال فیلم پدر خوانده بود!!
شاید صد بار اونو امروز گوش دادم
و فقط فکر کردم!! فک کنم از این آهنک های بی کلام خوشم اومده امروز برم خونه
چندتایی دانلود میکنم واسه همچین روزایی که نه دوست دارم حرف بزنم نه کسی باهام
حرف بزنه و فقط دلم میخواد فکر کنم... فکر...
۹۴/۰۷/۱۵
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.