...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

54. اشب شب مهتابه... "حبیبم" رو میخوام!

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷ ب.ظ
وی پی انت از یه جای دیگه داره تامین میشه و به خیال خودت خیلی وقته تموم شده و حتی پیگیر هم نیستی ببینی منبعش تمدید کرده یه نه، بعد هی میای توی وبلاگت، توی دفتر خاطراتت، حتی توی چت هات با دوستات توی تلگرام میگی دلم برا فیسبوکم تنگ شده! بعد الان منبعی که وی پی ان برات تامین میکرده، بیاد بهت بگه که اون طفلی خیلی وقته تمدید کرده و فک میکرد تو میدونی و اینا چه حالی بهت دست میده؟ ! واقعا شرم آوره! اینجور دوست داشتنه من مثه دوست داشتنه خیلیا میمونه که میگن فلانی رو دوست دارم اما واسه داشتنش و بدست آوردنش هیچ تلاشی نمیکنن هیچ، بعدشم که یکی دیگه صاحب عشقشون میشه میزنن زیر گریه و طرف رو با کمال پررویی نفرین میکنن!! یکی نیس بگه تو دوسش داشتی واسش چیکار کردی؟! مثه الان که یکی بیاد به من بگه تو که فیسبوکو دوس داری تو تلگرام صبح تا شب چه غل... ی میکنی؟! والاااا آدم باید یکم منطقی باشه و واقعیت رو قبول کنه دیگه !! من خودم به شخصه قبول میکنم که واسه عشقم (فیسبوکو عرض میکنم!) هیچ کاری نکردم! نه دلم میومد پول بدم واسه وی پی ان، نه حتی به منبع اطلاع میدادم که عاقا این سری تو تمدید کن دفعۀ بعد من! بگذریم! از امروز قرار بود سحر نیاد! حتی لیوانشم با خودش برده بود، اصلا جای خالیشو با اینکه خیلی از من دوره اما حس میکردم! درسته وقتی سحر هم هست خیلی نمیبینمش اما همین که میدونم هست خوشحالم میکنه! دلمو به این خوش کرده بودم که حداقل همه هم برن مریم منو تنها نمیذاره! من مریمو هم دوس دارم! زهرا رو هم... هرچند قراره بره! همینجوری امروز مشغول کار کردن بودم و سرمو انداخته بودم پایین که یهو مریم گفت: عهههههههه سحر که اومده!! بلند شدم دیدم اومده، آخر آخرا بود که تونستم باهاش حرف بزنم و فهمیدم سحر قراره فعلا بیاد اما به شرطه ها و شروطه ها که صاحب کارمونم قبول کرده اون شروط رو!! یعنی خیلی خوشحال شدم! اونقد که خستگی این چند روز به کل از بین رفت... یعنی بودنه یه دوست در کنارم اینقد خوشحالم میکنه شما فقط تصور کنین که اگه حبیب* در کنارم باشه چه شود!! *حبیب اسم شخص خاصی نیس، از این پست به بعد به جای مخاطب و همسر و اینا از این کلمه استفاده میکنم، بار معناییش زیاده... حبیبم! + آخ آخ یادم نبود اسم همسر همکارمونم حبیبه!! اصلا به من چه... مگه فقط تو دنیا یه حبیب هست!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۱
بی نام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.