83. اولای ماه و منم و بیکاری و تنهایی!
سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۰۱ ب.ظ
از
قدیم گفتن خدا هیچ مسلمونی رو بیکار نکنه! جدیدا ما میگیم خدا هیچ کارمندی رو
بیکار نکنه چون وقتی بیکار میشیم کارایی میکنیم که اصلا در شان یک کارمند نیست!
دیروز
به حدی بیکار بودیم که دخترا غیرتشون گل کرد و بلند شدن قسمت پایین رو چنان با جون
و دل تمییز کردن که هرکی میومد اونجا فک میکرد اشتباه اومده! البته بگم که من هرگز
همچین کارایی نمیکنم چون کلا از کارایی شبیه کار خونه متنفرم، و هرکس هم به اشتباه
فتوا بده که کار خونه وظیفۀ خانومه خونه س با انواع فحش های تمیز و غیر تمیز من
روبه رو خواهد شد!
اینم
همکارمون زهرا که بعد از نظافت محل کار طفلکی خسته شده بود و توی تخت سلوی ( بخونید
سِلوا) خوابیده بود!
امروز
اینقد خسته بودیم از بیکاری که صاحب کارمون رفت و برامون خوردنی خرید که با گوشی
بازی نکنیم و مشغول خوردن باشیم، اما ما همچنان درحال خوردن با گوشی هم بازی میکردیم!
+
اون تسبیح هم مال اون همکارمونه که از من پنکک میخواست! خواستم توی این عکس نشون
بدم که از ظاهر افراد نباید قضاوت کرد! چه بسا دختری که آرایش میکنه با خودش تسبیح
داره و دختری چادری و ریاکاری مثه من یه تیکه دعا هم تو کیفش پیدا نمیشه!
۹۴/۱۱/۰۶
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.