103. درسخوان بودم ولی، کنکور عشقت سخت بود/ تست هایش در کتاب "گاج" هم پیدا نشد..!
سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۴۳ ق.ظ
من
امروز مثلا توی مرخصی ام! قراره این ماهِ آخر سال رو تقریبا یه روز در میان مرخصی
باشیم چون سرمون خیلی خلوت میشه و بودنمون اونجا بی فایده ست! اما این مرخصی های یکی
درمیون یه حُسنی برای من داره! نه که بخوابم و استراحت کنم و از این صوبتا، نه!
جوابش توی عکس زیر اومده!
دیشب
این عکس رو برای الناز و م.پ.ن فرستادم و گفتم توی این عکس که میز منو نشون میده
یه نکته ای پنهان شده هرکی پیداش کنه یه شکلات پیش من داره! اما هیچکدومشون متوجه
نشدن که من کتابا و دفترها و جزوه های دبیرستانمو گذاشتم روی میز که یعنی چی؟! که
یعنی میخوام به حول و قوۀ الهی شروع کنم کم کم به درس خوندن! برای بعد عید هم
برنامۀ خاصی دارم که اون موقع میگم از الان نمیشه گفت چون ممکنه یهویی ازدواجی
چیزی در راه باشه و نقشه هام نقشه برآب شه!
متاسفانه
باید بگم که امروز هوس کیک کرده بودم که دیگه امروز به جز حفظ کردن چندتا معادلۀ
فیزیک بقیۀ وقتمو صرف پختن یه کیک خوشمزه و خوش بو کردم! ظاهرش که بدک نیس از
باطنش هم خدا عالمه! قراره مقداری از کیک رو طبق عادتی که دارم بدم به داداش
علی (پسر همسایمون!)، همیشه هر نوع شیرینی درست میکردم بهش میدادم، درسته الان
دیگه عقد هم کرده اما تا وقتی که اینجاس من بازم هرچی درست کنم بهش میدم، بالاخره
حق خواهر برادری به گردن هم داریم! هی گفتم بیاین پسر همسایۀ ما بشین ضرر نمیکنین،
هی گوش ندادین؛ حالام دلتون بسوزه! اینم تقدیم میکنم به خودم:+ عنوان از: ایمان صابر... عنوان رو دریابین!+ اینم یه شعر دیگه از حوریه ابوکاظمی که بازم تقدیم خودم میکنم:
دلم این روزها صد شور دارد
شبیه
کنکوری ها شور دارد
مقصر
نیستی محبوبۀ ما
ورودی
دلت کنکور دارد...
۹۴/۱۲/۰۴
(معلم ها و استاد ها تاثیر زیادی روی شاگردشاشون میتونن بگذارند . من هم چند تا از معلم هایم بودند که تاثیر خیلی خوبی روم گذاشتن. )
موفق باشید