109. حسودی میکنم خووووو...
شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ق.ظ
لامصب این خرابی کامپیوتر یه
طرف، اینکه هارد لازم دارم یه طرف، اینکه چند روزه حوصلۀ هیچی هم ندارم شده دیگه
قوز بالا قوز...
هر سال عید از طرف بانک رفاه به
صاحب کارمون یه چیزی عیدی میدن! پارسال خودم دیدم که یه گل نقره آورده بودن،
پنجشنبه که اومدم سرکار صاحب کارمون یه بسته گذاشت جلوم گفت ببین این چیه!! نگاه کردم
دیدم یه هارده!!!! از بانک بهش یه هارد 1 ترا داده بودن!! دقیقا همون چیزی که من
لازم داشتم!! بهش گفتم آقای ... شما که این هارد رو لازم نداری، بده به من عوضش هر
ماه 50 تومن از حقوق من کم کن تا پولش دربیاد!! هر کاری کردم قبول نکرد که نکرد!!
اشک تو چشام جمع شد... چرا دقیقا امسال باید همچین چیزی میدادن، اونم درست وقتی که
من بهش شدید نیاز دارم!!
دو روز پیش هم سحر عکس چندتا
عروسک رو برام فرستاد که نامزدش براش خریده بود، اسمشونو گذاشته جیک جیکی!! امروز آورده
بود سرکار که من ببینم و یکم حرص بخورم!! منم دیدم اما حرص نخوردم فقط حسودی
کردم!!
خوش بحالش!!
+
یه نامزدم نداریم واسمون از این جیک جیکی ها بخره!!+ الانم دارم پیراشکی میخورم جاتون خالی!! رژیمم نمیگیرم... خیلی ناراحتم هاااا خیلی!!!
۹۴/۱۲/۱۵
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.