...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

111. سه شنبۀ پر ماجرا...

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۱۵ ق.ظ
وقتی که دیروز تو مرخصی باشی و وقت پایگاه رفتنت باشه و اتفاقا از 22 بهمن تا حالا شال گردن دوستت ز.ج هم دستت مونده باشه و هنوز فرصت نکرده باشی بهش پس بدی و فقط تو پایگاه میتونی به دستش برسونی و از طرفی هم دلت نخواد واسه سال جدید امانتی چیزی از دیگران دستت بمونه و الناز با اون سرفه ها و گلودردش ازت بخواد باهاش بری بیرون که بگردین و میرین یه چیز سرد سفارش میدین و میخورین و بعدش میرین تا عصر که هوا خیلی سرد میشه توی یه جایی شبیه پارک میشینین و از اون طرف به یکی سپردی واست هارد بخره و دیروز خریده و تا نیم ساعت دیگه قراره به دستت برسه؛ میتونی رو درس و زندگی تمرکز کنی آخه؟! خارج از این حرفا میخواستم اضافه کنم که من عاشق گل و گیاهم! بیشتر هم گیاهانی که آخرش میوه ای چیزی بدن! از این گل های آپارتمانی و اینا که فقط چندتا برگ سبز دارن اصلا خوشم نمیاد، به نظرم یه چیز بی خودیه که نگهداشتنش هیچ فایده ای جز تولید اکسیژن نداره! برای بعد از عید تصمیم دارم چندتا گلدون بخرم که مامان بخاری رو که میخواد جمع کنه جای اون گیاه پرورش بدم!! فقط مشکلم اینه که مامان اصلا خوشش نمیاد و موندم چجوری راضیش کنم! فعلا دارم رو مخش کار میکنم شما هم یکم دعام کنین دیگه راضی شدن مامان حتمیه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۹
بی نام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.