112. ماذا فازا؟!
شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۱۷ ق.ظ
چهارشنبه بالاخره هارد رسید به
دستم! یعنی الان من هارد دارم... یه هارد خوشگل! اما هنوز وقت نکردم با الناز قرار
بذارم که هاردمو بدم بهش و درس ها رو برام بزنه، خلاصه خیلی ذوق
دارم اما کامپیوتر میزنه تو ذوقم! داداش علی هم پنجشنبه شب که ما مهمون بودیم و
کلا خونه نبودیم گفت میاد کامپیوتر رو درست کنه!! یعنی قشنگ با هم هماهنگیم...
+
اون شکلات روی هارد رو دوستم بهم داده! هم رفته واسم هارد خریده هم یه شکلات به عنوان
اشانتیون بهم داده، خوشمزه بود جاتون خالی...
+ کمی جدی: یه شعر از خودم نوشته
بودم و گذاشته بودم اینیستا، اینو داخل پرانتز بگم که وقتی یکی عکسی نوشته ای یا
هر چیزی رو در معرض دید عموم قرار میده باید این رو تو ذهنش داشته باشه که ممکنه
یکی خوشش بیاد و یکی هم بدش بیاد، و اصلا هم نباید انتظار داشته باشه که همه بیان
ازش تعریف و تمجید کنن... پرانتز بسته... خلاصه یکی از دوستان اومد و طوری کامنت
گذاشت که انگار شعر من مشکل داره، منم گفتم خب اگه ایرادی داره بفرما تا اصلاحش
کنم، من نه ادعا دارم حافظم نه سعدی!! من یه تازه کارم و اگه اشتباهی نداشته نباشم
جای تعجبه! این دوستمون نگو خودش شعر میگفت و انتظار داشت من بشناسمش! گفتم به جا
نمیارمتون، دیدم منو بلاک کرد! واقعا نفهمیدم ماذا فازا!! عوض اینکه اومده از من
انتقاد کرده و اصولا من باید ناراحت میشدم، ایشون ناراحت شدن هیچ، منو هم بلاک
کردن، درسته واقعا نمیشناختمش و اصلا هم این کارش برام مهم نیس اما احساس میکنم
ایشون برای تبلیغ خودش اومده بود بهونه های بنی اسرائیلی میگرفت، وگرنه اگه واقعا
اشکالی داشت باید میگفت!+ درسته بی ربطه اما توصیه میکنم اگه وقت کردین حتما این پست رو از وبلاگ آقا فرزاد بخونین، خالی از لطف نیست! شاید شما هم با نوع نوشته های ایشون آشنا بشین مثل من عاشق مطالبش بشین و یک شبه بشینین تمامی پست هاشو از سال فک کنم 85 یا 86 تا حالا بخونین!
۹۴/۱۲/۲۲