114. یا بفرما به سرایم...
سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۴۰ ق.ظ
من الان هارد ندارم! یعنی اسما
دارم ولی رسما ندارم، یعنی ماله منه اما پیش من نیست؛ یعنی چطور بگم الان دست
النازه! بله دیروز در اون هوای طوفانیه تبریز با الناز قرار داشتم که بریم هاردمو
بدم بهش! کلی بهش توصیه کردم که مواظبش باشه و نکات ایمنی رو بهش تذکر دادم و راجع
به احساسات و عواطف هاردم باهاش کمی صحبت کردم! اونم واسه بچم مادری کرده و دیشب
واسه اینکه خیالم راحت بشه این عکسو فرستاده!!
منم که حس مادرانه م گل کرده بود
و دلم واسه بچه م تنگ شده بود بهش دوباره یه نکات ریزی رو متذکر شدم! بالاخره نگرانم
دیگه، اصلا دل تو دلم نیست، اون عادت داشت شبا پیش من بخوابه، طفلی بچم الان جاش
عوض شده ممکنه نتونه بخوابه!
در همون قراری که دیروز با الناز
داشتم یه تیکه از اون دسر رو هم براش برده بودم و چون تایید شد عکسشو توی پست قبلی
براتون گذاشتم!
+ بی ربط نوشت: چند روزه این
مصرع توی ذهنم هی این ور و اون ور وول میخوره(واج آرایی حرف واو) و اونم اینه که
" یا بفرما به سرایم، یا بفرما به سر آیم"... الان که داشتم میومدم یادم
افتاد که زمان کارشناسی یه استادی داشتیم که استادش استاده بازی با کلمات ترکی بود(آرایه
ی تکرار کلمه ی استاد!)، تقریبا هر جلسه یه جمله از استادش رو میومد بهمون میگفت
اما من فقط این جمله ش یادمه:
" پولون اولسا آپارتومان
آل... پولون اولماسا آپار، تومان آل"
اگه پول داشتی آپارتمان بخر، اگه
پول نداشتی ببر شلوار بخر... معنیش قشنگ نیس جمله اصلش قشنگه!
۹۴/۱۲/۲۵
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.