...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

120. میزند باران... وای باران... آخ باران..

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۵۲ ق.ظ
فک کنم امروز اولین بارون بهاری بود که در سال جدید رخ داد! منم اول صبحی حوصله نداشتم پیاده بیام سرکار، فلذا همینجوری که داشتم پیاده میرفتم یهویی دیدم حسش نیست و بقیه شو ماشین گرفتم، خودشم شخصی، چیزی که من تا به این سن تاحالا سوار نشده بودم و فقط تاکسی سوار میشدم! خلاصه الان هم خوابم میاد هم خستم، انگاری تو خواب داشتم کوه میکَندم... دیروزم با الناز رفته بودیم بیرون و بالاخره هاردمو ازش گرفتم! کامی (همون کامپیوتر) مونده خوندۀ داداش علی اینا و خودشون رفتن مسافرت! دیروز داشتم از م. پ .ن حکم شرعی رفتن به خونۀ اونا و برداشتن شی ء مذکور رو میپرسیدم، اما گویا علما اختلاف نظر پیدا کردن و بدون هیچ نتیجه ای منتظر شدم تا ببینم صاحب خونه کی برمیگرده! دیشب هم سر قضیه ای مربوط به همون شعر شاعری های الناز (پست قبلی) که خیلی بی ربط به اون هم نیست یه شرط تپل بستیم و امیدوارم من برنده شم! به خودم قول دادم در صورت برنده شدن سه روز خودمو به بستنی دعوت کنم! به احتمال زیاد در آینده ای نزدیک اسم نویسندۀ وبلاگ از زهرا بانو به پشمالو که از قضا دارای آرایۀ سجع هم هستن تغییر پیدا کنه! قضیۀ این پشمالو و اینکه در اکثر مکان ها مِن جمله همین محل کارم منو پشمالو صدا میکنن برمیگرده به سالها پیش و کارتون توییتی! قضیه از این قراره که یه روز داشتم این کارتونه قشنگ رو تماشا میکردم که یهو توییتی گفت: "دیدم، دیدم، من یه گربۀ پشمالو دیدم!" این جمله به دلم نشست و تا مدتها میلاد و خواهرم رو که میدیدم بهشون این جمله رو میگفتم! بعدها با گسترش فعالیت هامون این پشمالو بودن شد کنایه از لپ داشتن! بعد از اون هر بچه ای (نی نی) که لپ داشت رو بهش میگفتیم پشمالو، تو خونه هم چون من بیشتر از همه لپ دارم اسمم شده پشمالو! و البته توی محل کارم هم هکذا! + در کل خواستم بگم این پشمالویی که ما میگیم هیچ ربطی به داشتن مو در صورت یا غیره نداره و صرفا منظورمون تپل بودنه طرفه و لاغیر... + عنوان این پست هم احساس میکنم یه شعری هست که قبلا شنیدم، اگه واقعا همچین شعری باشه که قبلا سروده شده لینکشو میذارم، اگه نه حتما خودم این مصرع رو ادامه میدم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۰۸
بی نام

نظرات  (۱)

زهرا منم یه عروسک پشمالو داشتم ها یادته ؟؟؟
پاسخ:
آره من عکسشو دارم!! کامی درست بشه یه پست رو اختصاص میدم به اون!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.