221. گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟/ بغض کردم، خودخوری کردم، نگفتم بارها...
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۱۳ ب.ظ
وقتی
که خواهر و برادرم ازدواج کردن با کلی رسم و رسوم های جدید آشنا شدم، الانم که عمه
شدم یه سری رسم و رسوم دیگه اضافه شده که درسته باعث صله ارحام میشه اما خب چون
معمولا توش چشم و هم چشمی هست یه جورایی خوشم از این برنامه ها نمیاد! یکی از همین
رسومات اینه که بعد از 10 روز که بچه به دنیا میاد، به مدت 7 روز مادر و بچه میرن
خونۀ مادره عروس، بعد از اون، 7 روز میرن خونۀ مادرشوهر میمونن، یعنی به احتمال
زیاد این هفته عروسمون و مهیار خونۀ ما باشن!! بعد توی این مدت که اونا خونۀ دوتا
مادربزرگ ها هستن باید یه جشنی بگیرن که فامیل و همسایه ها بیان و بچه رو ببینن که
خب اونم کادوهایی رو به دنبال داره... دیروزم که یکی از این جشنا بود (مثلا اسمشو
بذاریم جشنِ بچه ببین!!) مام دعوت بودیم و منم مرخصی گرفتم و اگه دلم برا نی نی
مون تنگ نمیشد نمیرفتم!! به هر حال جای شما خالی.. ایشاا... جشن بچه ببین () شما!
امروز
تولد یکی از دوستان بود به اسم ر.خ! نمیدونم چرا انتظار نداشت من بهش تبریک بگم!
به هر حال تولدش مبارک...
یه
داستان هم میخوام تعریف کنم که تهش یه نتیجۀ اخلاقی داره! شاید حوصله تون سر بره،
اگه حوصله ندارین توصیه میکنم اصلا نخونین، خیلی جالب نیست!
یبار
با جمعی از افراد رفته بودیم بیرون که همه همدیگه رو میشناختیم، به جز یه دختر
خوشگلی که توی جمعمون برا خیلیا غریبه بود (نه برای من و چند نفر دیگه)، از توی
جمع یکی از آقایون با شخصیت از این دختره خوشش میاد و میخواد که ما برا دختره
واسطه بشیم، بهمون گفت چون اون دختره قیافۀ معصوم و پاکی داره اونو برام
خواستگاری کنین!! این حرفش به کل دخترای جمع برمیخوره!! توی جمع دخترا که نشستیم
برگشتیم گفتیم آخه پدر آمرزیده مگه از قیافۀ ما شرارت یا نجاست میباره که حالا اون
چون خوشگله شد چهرۀ معصوم؟! در ضمن تو که اونو نمیشناسی چرا لقبی رو بهش میدی که
وقتی خودش میشنوه از خنده روده بُر میشه؟! خلاصه مام بخاطر این توهینی که بهمون
کرده بود این کار خیر رو براش نکردیم تا اون باشه بره حرف زدن یاد بگیره!!
نتیجۀ
اخلاقی این داستان این بود که آقای محترمی که از کسی خوشت میاد، خیلی منطقیه اگه
بیای بگی مثلا چهره ش به دلم نشسته، یا مثلا ظاهرش یا تیپش اونیه که من میخوام یا
یه چیزی شبیه اینا که به بقیۀ دخترا برنخوره، وقتی میای برای برجسته نشون دادن
اون، رو دیگران ایراد میذاری (حتی غیر مستقیم) اونام در تلافی برات اون کاری
که میخوای رو نمیکنن!! بهتره همیشه توی حرفایی که میزنیم دقت کنیم چون ممکنه حتی
دل آدما رو هم بشکنیم!
+
گوشیم باتریش پف کرده بود... گفت باتریِ این مدل گوشی پیدا نمیشه اما میشه یکی
شبیه شو پیدا کرد! منم گوشیمو گذاشتم اونجا بمونه، در واقع احتمالا دو روز تلگرام
نداشته باشم و با خیال آسوده زندگیمو میکنم! اما همونجا که بودیم یه گوشی چشممو
گرفت... از من بعید نیست اونو برا خودم کادو بخرم البته بدون هیچ مناسبتی... بس که
خودمو دوست دارم!!
+
عنوان: سید تقی سیدی (دریابید!)
+ این آهنگم اتفاقی تو وبلاگ یکی از دوستان شنیدم خوشم اومد، گوش کنین شاید خوشتون
بیاد!
۹۵/۰۶/۱۱