223. کیکِ بدون مناسبت...
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۱۱ ب.ظ
امروز
یکی از همکارامون (همونی که یبارم خونشون مارو دعوت کرده بود) به نام م.ق برامون
کیک خریده بود!!
مناسبتشو دقیقا نمیدونم
فقط اینو میدونم که خیلی خوشمزه بود و جای همتون خالی بود!! این کیکی که توی عکس
میبینین رو بین 6 نفر تقسیم کردیم ( چون چند نفری هم مرخصی بودن!) منم از دهنم پرید و به صاحب کارمون گفتم شمام
آبمیوه شو بخرین!! بعد که آبمیوه رو خوردیم (از فرط گرما و تشنگی!) دیگه میل برا
کیک نبود!! نصفِ کیکم مونده بود که میخواستم بذارم توی یخچال، یهو آبجی زنگ زد گفت
میام اونجا باهم برگردیم خونه!! گفتم بیا که روزیت جلوتر از خودت اومده!! خلاصه
بله دیگه بقیه شو هم آبجی خانوم میل کرد!! واقعا راسته که میگن باید تو هرچیزی
قسمت باشه... بدبختانه یا خوشبختانه خیلی چیزا قسمت من نبوده و نیست!!
+
راجع به پست قبلیمم باید عرض کنم که روایت داریم که میگن بهترین دوستت اونیه که
عیبتو بگه! منم بهترین دوستم یکی از بزرگترین عیب هامو گفت و دارم خودمو اصلاح
میکنم! عیبمم اینه که متاسفانه به پسرا احترام میذارم، اما گویا از این احترام
برداشت های بدی میشه!! خب عوض میشم و همشونو میگیرم به باد فحش، خیلی هم شیک و
مجلسی!! فک کنم اینجوری سنگین ترم!! از همینجا از همون دوستم تشکر میکنم، امیدوارم
در آینده ای نزدیک در شهری دیگه اولا منو فراموش کنه، دوما دوستایی پیدا کنه که
حداقل عیبی مثل عیب من نداشته باشن! واقعا اوف بر من...
۹۵/۰۶/۱۴