...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

228. تولدت یک سالگیه وبلاگم!

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۲۱ ق.ظ
وبلاگ عزیزم تولدت مبارک! صد سال به این سالها!! تصمیممو گرفتم! همینجا میمونم! اتفاق خوبه افتاد، البته اون خوبی نبود که انتظار داشتم ولی بدم نبود... به مامان میگم: _ مامان نظرت چیه وبلاگمو ببندم برم یکی دیگه باز کنم؟ + غلط نکن! _ چشم! (یکم بعد) مامااااااااااان با توام هااااا نظر خواستماااا + تو واقعا اون جور دختری هستی که دوستت گفته؟! _ معلومه که نه! + پس بیخیال... بذار هرکی هرچی میگه بگه! تو سعی کن شادیتو بخاطر حرفای یه عده آدم که این حرفاشون حرفای خودشون نیست و از این و اون یاد گرفتن خراب نکنی! _ عاشقتم! بعدشم رفتم استخاره کردم که آیا وبلاگ دیگری بزنم؟! اومد نخیر بشین سرجات!! منم با اجازتون نشستم سرجام!! میگم من یادم میره از لوبیاهای سحرآمیزم بگم شماهام نباید حالشونو بپرسین؟! اگه توی این عکس تونستین تشخیص بدین کدومشون اولین لوبیا بود... بله همونطور که مشاهده میکنین (حالا شایدم تو عکس خیلی واضح نباشه!) اونی که از همه کوتاهتره (همین جلویی) همون لوبیا خوش شانسه بوده که اونقدر مغرور شد که دیگه نتونست رشد کنه!! خاک تو سره بی جنبه ت کنم لوبیا اولی! این لوبیا سمت راستی هم که حسابی قد کشیده و تعداد برگاشم از همه بیشتره همون چهارمیه!! در واقع اون منم! درسته دیر به خواسته هام میرسم اما وقتی هم برسم از همه میزنم جلو!! توجهتون رو به اون خط کش جلب میکنم!! ماشاا... هزار ماشاا... چه قد و قامتی به هم زدن لوبیاهام... البته بجز اون اولی!! لازم به ذکره که جناب داکتر گرین اپل توجه بفرمایید که لوبیا پنجمی اصلا اثری از آثارش نیست!! منم خیلی دلم میخواست جوونه بزنم و فلسفه م نقض بشه و یکم بخندیم اما نشد!! با این حال همینجوریشم میشه یه چیزی رو سوژه کرد و خندید!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۱۹
بی نام

نظرات  (۱)

مامانتمومیدونن وبلاگ داری؟!
چ باحال:))

چقد خوشگل شدن.واس چی کاشتینشون؟
کدومه اونیکه بوسیدیش؟:دی
پاسخ:
آره بابا خودش حوصله نداره معمولا بخونه مطالبمو، خودم براش میخونم (البته گاهی با سانسور) گل و گیاه دوست دارم فعلا کاشتم ببینم چقد میتونم ازشون محصول برداشت کنم! همون اون جلویی که بی جنبه تشریف داره رو بوسیدم، نمیدونستم قراره رشد نکنه!!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.