...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

231. من و مهیار ^_^

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۰۲ ب.ظ
وقتی که عمه کوچیکه از بوس کردنِ مهیار خسته میشه و شروع میکنه به اذیت کردنِ اون طفل معصوم!! الکی نیست که میگم عمه فداش شه!!خو چیکار کنم بچه ندیدم!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۲
بی نام

نظرات  (۱)

ای جانم...
چ مظلومه و معصوم:)
میگما زیاد ماچش نکن.لپش دونه میزنه(ولی ازطرف من ی ماااااچ محکم همراه با بغل محکم لدفن:)))
پاسخ:
آخه چطور میتونم بگیرمش بغل و جلوی خودمو بگیرم و نبوسمش؟! ممکنه اصلا؟!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.