...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

284. وقتی زهرا ضایع میشود...!

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ب.ظ
پنجشنبه بود تازه برفا داشتن آب میشدن، قرار بود با یکی از همکارام (خواهرم) برم بانک واسه یه سری کارای بانکی! همین که از در دفتر اومدیم بیرون و رفتیم اون طرف خیابون، یهویی روی گِل های وحشتناک اطراف خیابون چنان پام لیز خورد و روی گِل ها افتادم که از سرتا پا گِل شدم و خواهرم عوض اینکه منو بلند کنه، وایساده داره بهم میخنده!! یعنی خدا نصیب هیشکی نکنه! همونجوری با چادر و مانتو و شلوار گِلی اومدم دفتر و همکارام حالا نخند کی بخند!! خدا میدونه با چه مصیبتی اومدم خونه، لامصب گل ها هم که پاک نمیشدن که!! لایۀ گل هم اینقد ضخیم بود که باید لباس ها رو چندین بار میشستم، اما حسش نبود و همه رو انداختم توی لباسشویی (من اصولا لباسامو توی لباسشویی نمیندازم اینبار برخلاف میلم مجبور شدم!) از همون روز تا همین دیروز مسموم هم شده بودم و نمیتونستم از جام پاشم! تا جایی که روز جمعه به مدت 24 ساعت نه تنها چیزی نخوردم، همه ش خواب بودم و اصلا نفهمیدم روزم چجوری گذشت!! به الناز و  م. پ. ن میگم من اگه بمیرم شما محاله بفهمین، چون یبار حالمو نپرسیدین، با اینکه دیدین آنلاین نبودم! حالا اینم دلیل های اونا: + الناز: من فکر میکردم بازم خونۀ داداشتی نت نداری! + م. پ. ن: منم همینطور! باور کنین من با بیماری چیزیم نمیشه، این دوتا آخر منو دق میدن! خلاصه بخیر گذشت!! بجز اینا خبر دیگه ای ندارم... تا اخبار بعدی شاد باشین...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۲
بی نام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.