294. کنکور از آنچه فک میکنم به من نزدیکتر است و من از او دورتر!!
فک
کنم سرشماری امسال مهر ماه شروع شد و تا اواسط یا اواخر آبان ادامه داشت!! (خب که
چی؟!) بعد از اینکه توی سرشماری شرکت کردیم نمیدونم توی شهرهای شمام برای تشکیل
پروندۀ بهداشتِ خانوادگی بهتون زنگ زدن یا نه، اما یکم بعدش به ما زنگ زدن که به
اولین درمانگاه نزدیکمون برای تشکیل پروندۀ بهداشت مراجعه کنیم!
منم نمیدونستم
اونجا قراره چیکارمون کنن مامانمو اول فرستادمو
فهمیدم که رایگان قد و وزن و اینا
رو کنترل میکنن و آخرشم یه واکسن کزاز میزنن! منم 18 دی ماه بود که رفتم و کزاز هم
زدم جاتون خالی پدرمو درآورد!
همونجا یه قرص ویتامین هم دادن و گفتن هر ماه یکیشو
بخور! (قربون خودم برم که سوء تغذیه دارم
) امروز موعدش بود که اون قرص رو بخورم،
خداییش شبیه مرواریده؛ اینقد دوسش داشتم که خوردمش!!
از
اون طرفم سه چهار ماه پیش واسه هوشمند کردن کارت ملی مون اقدام کرده بودیم و تازه
هفتۀ پیش پیام دادن که آماده شده (خیلی زود بودااا) منم امروز با بابا وقت کردمو
رفتم گرفتمش (مامانه بی وفا قبلا تنهایی رفته بود گرفته بود)! نمیدونم دقیقا به چه
دردی میخوره، آخه کارت ملیِ سابق رو هم یه دونه سوراخش کردن و بهمون پس دادن! خو
اون چیه، این چیه؟!
تنها نتیجه ای که میشه از این کار گرفت اینه که اینقد بیکارن،
میشینن فک میکنن که چیکار کنیم چیکار نکنیم، میان هی کارت ملی میدن بیرون!! فک کنم
وقتی پیر بشم تنها چیزی که برا بچه هام ارث بذارم یه عالمه کارت ملی باشه!!
خدا
وکیلی رفته بودم ثبت احوال روی هم رفته 9 تا باجه بود و 5 تا ارباب رجوع!!!!!!!!!
اونجا کاشف به عمل اومد که آقای خامنه ای متولد 24 تیر ماه هستن!! یعنی مثه من
تیرماهی با دو روز اختلاف (من 26 ام)!
+راستی
از فردا ثبت نام کنکور شروع میشه! اگه یه وقت دیوونه بشم و به سرم بزنه و ثبت نام
نکنم زمین به آسمون میاد؟!