304. تف به هرچی کنکوره!
بالاخره نتایج رو دادن و نمیدونم چرا اصلا انتظار نداشتم که قبول نشم! با خودم میگفتم حتما یه شهری، روستایی جایی قبول میشم اما نشد دیگه!
این خبر شاید فقط منو ناراحت کرده اما مطمئنم خیلیا رو که فرضیه میدادن که من سنی ازم گذشته و نمیتونم درس بخونم خوشحال کرده که فرضیه شون به اثبات رسیده! فقط واسه یه چیز افسوس میخورم که ای کاش پیام نور هم شرکت میکردم و میرفتم دنبال اون رشته ای که همیشه آرزوشو داشتم! شاید به قول خیلیا پزشکی و پرستاری لقمه ی گنده تر از دهنمه!
واسه سال بعد هم برنامه ندارم که بشینم بخونم واسه رشته های کوفتیه پزشکی، شاید کنکور شرکت کنم که با هر رتبه ای بتونم برم پیام نور که ماشاا... به هیشکی نه نمیگه، شایدم اصلا شرکت نکنم و از طریق این فراگیر و نمیدونم چه کوفت و زهره ماریه مدارکمو بفرستم ببینم منو برا زیست شناسی بر میدارن یا نه!
نمیدونم سنجش دقیقا چه غلطی میکنه که رتبه های خیلی خیلی بیشتر از رتبه ی منو برداشته و منو گذاشته کنار، خدا لعنتشون کنه لابد برا اینم شرط سن گذاشتن! نه که خیلی سیستم اموزشیه خوبی داریم حالا هی شرط سن رو هم میکنن تو اعصابمون! یعنی براشون اینکه یکی واقعا درس رو بخاطر یادگیریش دوست داشته باشه مهم نیست، این براشون مهمه که طرف بعد از فارغ التحصیلی بتونه سی سال جوونیشو عین خر کارکنه! اصلا آرزوها و رویاهای ماها مهم نیست که! واسه همین چیزاس که که میگم اگه تو افغانستان بدنیا میومدم والا شرایطم بهتر از اینجا بود!
اه لعنت به این زندگی!