353. سر به زیر باش تا کامروا باشی!
خونه ی خسیسه مهمون میرن، صاحب خونه ی خسیس واسشون چایی میاره، مهمونا میگن پس قندش کو؟ میگه از سقف آویزونه، نگاه کنین به اون و چاییتونو بخورین، یکی بیخ شده بود به اون قنده، صاحب خونه میزنه تو سرش میگه چایی رو با یه قند میخورن، چایی شیرین درست نمیکنی که!
یه ماه توی این سرما و گرما و برف و بارون و گِل و لای برو سرکار واسه ۱۰ هزار تومن؟؟ آخه فقر تا کی؟ تحمل تا کی؟
این ماه از بس پول قرض گرفته بودم و پول قرار بود قرض بدم الان واسم این مونده:
چسبوندمش دیوار که هر وقت دلم خواست چیزی بخرم نگاش کنم و یادم بیفته که جز این پولی ندارم و باید قناعت کنم و تا آخر ماه با اون سر کنم! کلا من آدم قانعی ام، منتهی برا کسی که ارزشش رو داشته باشه و خودم یکی از اون آدم هایی ام که برا خودم ارزش دارم، لذا واسه خودم قناعت پیشه میکنم! واسه کسی هم که ارزشش رو نداشته باشه درسته قناعت نمیکنم اما کلا ولخرجی هم تو ذاتم نیست که بخوام ولخرجی کنم! نمیدونم چرا ایمان نمیارین به من؟!
داشتم میومدم خونه، یه ماشین از فرعی داشت میپیچید، منم غرق در افکار، نگو بیخ شدم به ماشینه، یهو که به خودم اومدم دیدم راننده هه داره نگام میکنه، فوری سرمو انداختم پایین! حالا این الاغ با خودش چی فکر کرده، تا نزدیکای خونمون بوق بوق کنان منو بدرقه کرد! والا آدم دیگه نمیتونه یه لحظه سرشو بلند کنه، البته این سر به زیری هم خیلی خوبه ها، من پاداش سربه زیری هامو گرفتم، دوبار تراول ۵۰ تومنی پیدا کردم، یبار یه فلش پر از آهنگ شاد پیدا کردم و هنوزم دارمش، کلی پولای ریز و درشت و حتی شارژ هم پیدا کردم که همشون نوش جونم باشه! شمام سر به زیر باشین تا پاداششو بگیرین!