378. یه شنبه ی مزخرف!
چند هفته پیش واسه گرفتن حقی اقدام کردیم و اونجا کاغذی به ما دادن و گفتن اینو باید واسه مراحل بعدی بیارین، لعنتی تو عصر تکنولوژی کاغذ دیگه چه صیغه ایه! حقته بهت میگن جهان سوم بدبخت! خلاصه الان توی این مرحله ای که هستیم منو یکی از دوستام همزمان اون کاغذهامونو گم کردیم! اما این که ما مسئول گم شدن اون کاغذها هستیم یا نه جای بحث داره! من تا به این سن بحمدا... چیزی رو گم نکردم جز یه دونه پاک کن که توی گم کردن اون و برداشته شدن اون توسط دیگران شک هست، اگر هم چیزی از وسایلم نیست و نابود شده قطعا ازم دزدیدن که زمانی که باشگاه میرفتم این اتفاق برام افتاد و یه آیینه ی خوشگل داشتم که اونو از کیفم زدن! تعریف از خود باشه (!!) اگه میخواین مدرک مهمتون جای امنی باشه پیش من، حتی توی شلوغ ترین وسایلام مطمئن باشین هم جاش امنه، هم هر وقت بخواین یادم می مونه دقیقا کجاس و ظرف ایکی ثانیه بهتون تحویل میدم!
الان این مدرک مذکور که گم شده در واقع توسط من گم نشده، چون من مطمئنم حتی اونو نیاوردم خونه، یه چیزایی هم یادم میاد که لامصب نمیتونم ثابتشون کنم، الان چیزی که مهمه اینه که فرقی نمیکنه چرا و چجوری اون مدرک الان نیست، باید تا دو روز دیگه پیدا بشه وگرنه... خدا کنه پیدا بشه! ناراحتم ولی خب با ناراحتی چیزی درست نمیشه که!
پ ن: یه وقتایی یه آدم هایی تو زندگیمون هستن که خودشون خودشونو گم و گور میکنن، به اینا ما گفتیم برو گمشو اونام خودشو وظیفه شونو به خوبی انجام دادن و ازشون ممنونیم، اما یه سری هستن که خودمون اونا رو گم کردیم، بی توجهی کردیم بهشون با اینکه دوسشون داشتیم، اهمیت ندادیم با اینکه بهشون نیاز داشتیم، مغرور شدیم واسشون با اینکه نمیخواستیم اونا رو از دست بدیم (از نشانه های جفتک های خریست که درونمونه) کاش آدم میتونست گمشده هاشو پیدا کنه و اینبار بیشتر مراقبشون باشه، من که خودم قول میدم بیشتر مراقبت باشم، لدفا پیدا شو! :))