404. شعر نوشته!
چهارشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۳۶ ق.ظ
تحت تاثیر شعرهای قشنگی که جناب زیتون توی وبلاگشون میذارن، خواستم دست به قلم شم نمیدونم چرا اینجوری شد! کلا عشق و عاشقی به ما نیومده...
+ بی دلیل عصبانی بودم امروز!
++ میگم اگه احیانا کسی از دست من، کامنت های من، اینکه دنبالش میکنم، دنبالم میکنه ( آدم یاد بازی دزد و پلیس میوفته خخخ)، پست هاشو میخونم، مزاحمشم، کلا رو مخشم بدون رودربایستی بیاد بگه که بیشترش کنم یکم حرص بخوره دلم خنک شه! :))) والا زندگیمون خیلی یکنواخت شده!
+++ حس میکنم شخصی رو خیلی ناراحت کردم! البته بیشتر مقصر خودش بود من چیکاره بیدم آخه؟!
۹۷/۰۱/۰۸
که در آن شوخ و شیرین و شکر خندان بسیارند
گهی با یک "قدح" گاهی فراز اوج "بی نام"ی
سرآمد شور و شیدایی کنند مستان بسیارند