476. برق رفتگی و تاریکی و دلتنگی!
ما کلا خونواده ی کم مصرفی هستیم! مثلا الان که هوا گرمه، با اینکه داریم تلف میشیم ولی نه پنکه داریم نه کولر! داشتیم هم استفاده نمیکردیم چون مامان سرما به دستش بخوره شدیدا دستاش درد میگیره و... خلاصه سعی میکنیم لباس نازک بپوشیم، پنجره ها رو باز بذاریم و از وسایل ابتدایی مثل بادبزن دستی استفاده کنیم! توی زمستون هم اگه هوا خیلی سرد بشه تا جای ممکن سعی میکنیم لباسای مناسب بپوشیم و در نهایت وقتی نتونیم مقاومت کنیم فقط یکی از بخاری ها رو روشن میکنیم و به محض اینکه خونه هواش به تعادل برسه خاموش میکنیم!
میخواستم اینا رو بگم که بگم که انصاف نیست که برق ما رو قطع کنن! ما که استفاده ای نداریم که الان مجبور باشیم تو تاریکی بشینیم و منم غم و غصه هام یادم بیاد و دلم تنگ بشه و هی بشینم این آهنگ رو گوش بدم و هی گوش بدم و هی گوش بدم و چند قطره ای هم اشک بریزم واسه این آهنگه تقریبا شاد... اصلا انصاف نیست!
دریافت
حجم: 8.6 مگابایت
+ کاش میتونستم این آهنگ رو براش بفرستم :( ولی خب نمیشه دیگه! چون نیست! حیف :(((