497. واقعا آخر الزمانه!! :/
امروز رفته بودیم خونه ی خالم اینا، همینطور که نشسته بودیم داشتیم حرف میزدیم یهو دیدیم صدای جیغ زن و مرد همسایه ی دیوار به دیوارشون میاد، طوری جیغ میزدن اول فک کردیم کسی مُرده یا کسی کشته شده، همه ی محل ریختن جلوی خونشون و مَرده داد میزد که شما رو بخدا در رو باز کنین و منو نجات بدین، به زور و بلا مرده اومد بیرون و لباسش پاره پاره شده بود و بدنش زخمی بی حال افتاد وسط خیابون! بعد فهمیدیم که این پسره و نامزدش که تو خونه ی مادر زن تنها بودن حرفشون میشه و دختره این پسره رو به این روز درمیاره! بعد که پسره یکم حالش جا اومد نشست تو خیابون گریه کرد و مامور اومد و خلاصه آخرش چون ما از خونه ی خالم اینا برگشتیم خونه، نفهمیدیم چی شد! اما خیلی جالب بود... پسره حتی سیلی هم تو گوش نامزدش نزده بود و دختره چه بلائی سرش آورده بود!!!! مگه میشه یه پسر اینقد عاجز باشه که نتونه از پس یه دختر بربیاد؟ من معتقدم یه پسر از لحاظ جسمی هرچقد لاغر و ضعیف هم باشه همیشه زورش از دختر بیشتره، یعنی اینجوری خلق شدن، اونوقت چجوریه که یه دختر میتونه همچین بلائی سر یه پسر (اونم اونجوری که ما دیدیم خیلی گنده تر از دختره بود) بیاره؟؟ چند وقت پیش تو اخبار شنیدم که میگفت آمار آزار و اذیت آقایون توسط خانوم ها ( دقیق نمیدونم) چند درصد افزایش پیدا کرده، کلی خندیدم، گفتم مگه میشه؟ مگه داریم؟ تا اینکه امروز با چشم خودم دیدم... واقعا داریم به کجا میریم؟! :/