536. نوه نتیجه هام :))
میرم که یه سر به بچه هام بزنم، نزدیکشون که میشم بوی خوبی از برگاشون میاد... بوی تربچه ی واقعی... باورم نمیشه که رشدشونو دارم با چشم خودم میبینم... تغییری که توی این مدت داشتن این بوده که تعداد برگاشون زیادتر شده و بزرگتر شدن و ساقه هاشونم ضخیم تر شده...
مامان به شوخی میگه بیا ما هم مثل اون "دوستت" که میگفت ترب ها رو از خاک درمیاورد تا ببینه بزرگ شدن یا نه، ما هم اینا رو از خاک در بیاریم ببینیم چجوری شدن... میگم دوستم؟؟ کدومش؟! بعد یادم افتاد آره یکی یه همچین چیزی قبلا برام کامنت گذاشته بود... اما کی بود و دقیقا چی گفته بود و توی کدوم پست بود رو.... بالاخره پیدا کردم :) و متوجه شدم ایشون کسی نبودن جز آقای بانوی ژرمنیه خودمون :)
+ یه پست بلند بالا نوشته بودم راجع به مضرات خوبی کردن به دبگران مخصوصا اقوام، ولی به دلایلی معلوم منتشرش نکردم... تهش خواهش کرده بودم که به هیچ احدی حتی ذره ای خوبی نکنین که بعدا مجبور نشین مثل من به خودتون هر روز صدبار لعنت بفرستین... اگه هم اون دنیا خدا ازتون پرسید که چرا خوبی نکردی بگین بی نام گفته؛ من خودم با دلایل محکمه پسند و کلی مدرک جواب خدا رو میدم!