599. زهرا بالا دونیا یالان دونیاده...
بعضی روزا کلا روز بدبیاری و بد شانسیه... مثل همین دیروز... صبح اول وقت رفتم پول واریز کنم به کارت یه بنده خدایی، ای تی ام خطا میده ولی از حساب من کم میشه... حالا اون طرف هم براش پیام نمیره که پولی واریز شده یا نه... با کلی مصیبت بالاخره می فهمیم که بله پول رفته به حسابش... رفتم سرکار دیدم ارتباطمون با مرکز قطع شده... یهو وصل میشه... سریع قطع میشه... منم یه عالمه کار ریخته بود رو سرم و شده بودم عین آمریکا که هیچ غلطی نمی تواند بکند و اعصابم حسابی بهم ریخته بود... یکی دیگه هم یه جای دیگه از یه نفر دیگه بدش اومده بود و ناراحتیشو سر من خالی کرد... از همه بدتر برف های آبکی ای بود که میومد و خیابون رو گِل کرده بود (از بارون و این مدل برف ها فقط بخاطر گند زدن به لباس متنفرم) و شده بود قوز بالا قوز! رسیدم خونه هوس کردم کیک درست کنم که همه چی یادم بره، مثل اینکه زیادی یادم رفت و نصف بیشتر کیک سوخت... خلاصه که سرتونو درد نیارم دیروز یکی از منفورترین روزهای عمرم بود؛ خدا از این روزا نصیب هیشکی نکنه...
و اما
+ کروناجاندا یوخسان... دونیانین اوباشیندان گلدی ایکی نفری ده آپاردی، سن هله گلیب بیر نفری (منی ) آپارمیبسان :(
بله...از این سبز نوشت ها تُرکیشم داریم!!
+ رای هم نمیدم
+ عنوان شعری از شهریاره که مخصوص برا من گفته :) ولی اومدن تغییرش دادن به "حیدر بابا"... واقعا که... دزدی ادبی تا کی؟!
البته فقط اسمی :دی