606. ای الهی کرونا بگیری کرونا!
ای بمیری کرونا، این ضدعفونی کردن با الکل واسه ما شده معضل! تا دیروز که می رفتیم سرکار (بله! تا دیروز می رفتیم و همین دیروز صبح که داشتم آماده میشدم برم، یهو زنگ زدن گفتن نیا و تا اطلاع ثانویه تعطیله) باید توهم های کارفرمامون رو تحمل میکردیم! مثلا یهو همه نشسته بودیم میگفت حقوق هاتونو سه برابر میکنم!! بچه ها که ذوق زده میشدن می گفتم بابا باور نکنین این الکل مصرف کرده (واسه ضدعفونی) حالیش نیس چی میگه و چند دقیقه بعد میگفت کسری بودجه داریم و حقوق هاتونو نصف میکنم؛ حالام گویا خودمونو توهم برداشته... نشستیم داریم ناهار می خوریم میگم مامان من شوهرمو پیدا کردم! عوض اینکه بزنه تو دهنم بگه دختر خجالت بکش ما قدیم جلوی بزرگتر پامونو هم دراز نمیکردیم، برگشته میگه مبارکه نمیخوای معرفیش کنی؟! منم دیدم اینجوریه گفتم مامان میشناسیش! گفت عه! از کجا؟! گفتم غریبه نیس، چند بار توی تلویزیون دیدی این اواخر... فرزاد فرخ :) میگه همون پسر کوچولوعه؟! میگم مامان کوچولوعه اما دقیقا از نظر ظاهری و قدی و اندامی همونیه که من میخوام، حالا چند سالی از من کوچیکتر هست که خب سن فقط یه عدده، از صداشم خوشم نمیاد و بعد از ازدواج راضیش میکنم خوانندگی رو بذاره کنار... خلاصه که ۵۰ درصد قضیه حله :) مامان میگه ایشاا... خوشبخت بشی دخترم! :)
از ۲۹ اسفند پارسال (منظور همین دو هفته ی پیش) که تعطیلات شروع شد، بازم تماشای سریال های کره ای رو طبق روال همیشگی با میلاد شروع کردیم! این سریال "کلاس ایته وون" با بازی عشق دومم "پارک سئو جون" واقعا حرف نداشت، جدا از داستان اصلی فیلم، پسره رو یه دختری دوس داره که ۱۰ سال از پسره کوچیکتره، هی چپ و راس به پسره میگه دوسش داره (البته منم دوسش دارم و طبیعیه) و پسره هم چون یکم خنگوله و فک میکنه که دختره رو دوس نداره فاصله ی سنی رو بهونه میکنه... واقعا شما پسرا چتونه؟! دختر کوچیک باشه میگین فاصله ی سنی داریم، بزرگ باشه میگین تو بزرگتری نمیشه، همسن باشین میگین درک نمیکنیم... خداییش با خودتون چند چندین؟! چرا پسرای گوگولی کره هم باید مثل پسرای ما طرز تفکرشون مال عهد بوق باشه؟! چرا من اینجا هم شانس نیاوردم و همش سن رو باید بکنن تو چش و چالمون؟! خدا بگم چیکارتون کنه آدم از دست شما یه سریال رو هم نمیتونه با آرامش نگاه کنه :))
اعصاب نمیذارین واسه آدم که... بله داشتم میگفتم... چی میگفتم؟! آها! یه بنده خدایی از ناکجا آباد تو تلگرام پیام داده نوشته سلام! میگم شما؟! میگه اگه خودمو معرفی کنم تا ابد باهام چت میکنی؟! (حوصلم که سر رفته این روزا) میگم آره بابا تا ابد باهاتم، حالا بگو کی هستی؟! باورش میشه و میبینم پنج شیش سالی ازم کوچیکتره!! :/ آخه چرا من؟! ربنا و لا تحملنا مالا طاقه لنا به... :/
+ برای مخاطبی خاص: غم و غصه هایت برای ما بود، شادی هایت بخاطر کیست شیطون بلا که به حالت عادی برگشتی؟! :))
اونی که بخواد می مونه
رفتنیم که از اسمش پیداست، مسافره و میره
عادت به نگه داشتن کسی ندارم حتا بزور