...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

۲۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

قبل از هر چیز روز پزشک رو به پزشکای وبلاگ نویس و غیر وبلاگ نویس، پزشکای دیروز ، امروز و فردا تبریک میگم! امیدوارم هدف از پزشک شدنشون چیزی والاتر از پول درآوردن و کلاس گذاشتن و دهن اینو و اونو بستن و... باشه (چیزی که در خیلیا دیدم!) گرچه من هیچ ربطی به پزشکی ندارم، فقط بخاطر علاقه و ارادتی که به این رشته دارم الناز به طور مستقیم و م. پ. ن و یه نفر دیگه به طور غیر مستقیم بهم تبریک گفتن! واقعا دمشون گرم... امروز با یه زوج که اولین قرارشون بود رفته بودم بیرون! چون هر دو طرف رو میشناختم به عنوان مهمان افتخاری شایدم اضافی قبول کردم که همراهیشون کنم، ولی خب اینقدام سیریش نبودم که تنها نذارمشون، بالاخره اونا قرار بود باهم آشنا بشن! به هر حال این اتفاق دو تا فایدۀ خوب برا من داشت! اول اینکه توی بستنیشون شریک شدم... نوش جونم باشه، زحمت کشیده بودم بالاخره.... دوم اینکه وقتی توی کافی شاپ تنهاشون گذاشتم و رفتم روی نیمکت های بیرون نشستم، دوتا دختر و پسر چشم بادومی (احتمالا فیلیپینی!) اومدن با من حرف زدن و در نهایت آدرس دراگ استور رو پرسیدن و منم نمیشناختم و مجبور شدم به زبان ترکی از یه پیرمردی بپرسم تا بتونم راهنماییشون کنم! این قسمت واقعا لحظۀ بیاد موندنی ای بود!! یادم میاد اولین و آخرین باری که با یه کُره ای حرف زدم، تازه تازه آموزشگاه میرفتم (دوم دبیرستان) دست و پا شکسته اسمش و یه سری چیزا رو ازش پرسیدم! میگفت من اونو یاد دخترش میندازم که باهاش نیومده بود! یه خانوم بود که در نهایت باهم دست دادیم و این تنها تماسی بود که من با یه خارجی داشتم!! البته این تنها همکلامیه حضوریم بود! وگرنه بعد از اون کلی رفیق پاکستانی و عراقی و مخصوصا هندی داشتم که به این هندیه شماره هم داده بودم و توی واتساپ یه مدت چت میکردیم! اما خب اونا که مسلمان نیستن یکم درک کردنه شرایط ما به عنوان محرم، نامحرم براشون سخته! و این باعث شد دیگه علاقه ای به ادامۀ چت نداشته باشیم! اما خب داشتیم خوب پیش میرفتیم! با ویس (voice) من به اون فارسی یاد میدادم و اونم هندی یادم میداد... + یه وقتایی شک میکنم که آیا واقعا دین اسلامی که حضرت محمد (ص) آورد اینجوری سخت و خشن و وحشتناک بود یا الان ما داریم زیادی افراط میکنیم؟! البته که افراط میکنیم... ابی عبدا... فرمودند: اگر قائم (ع) قیام کند، مردم را به اسلامی جدید و امری که منحرف شده و مردم از آن گمراه شده اند دعوت میکند و قائم به این خاطر به مهدی نامگذاری شده که به امری گمراه شده  از آن هدایت میکند و به قائم نامگذای شده به خاطر قیام او برای حق می باشد. (بشاره الاسلام ص 232 تقل از الرشاد المفید)
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۰۱
بی نام