ما دخترای دهه شصتی زمانی که
دبیرستانی بودیم یه دفتری داشتیم به اسم "دفتر عقاید". این دفتر به این
صورت بود که بالای هر صفحه از یه دفترِ مثلا 100 برگ یه کلمه یا جمله یا سوالی رو
مینوشتن و اون دفتر رو دست به دست میدادن به دخترای فامیل و دوستان و آشنا ها که هر
کدوم توی یه سطر نظرشون رو راجع به اون جمله یا کلمه بدن و اگه سوالی بود بهش پاسخ
بدن! بعد نفرهای بعدی که این دفتر رو میگرفتن تا توش عقایشون رو بنویسن هم
میتونستن نظرات افراد قبلی رو بخونن هم با مداد میرفتن و گاها به صورت طنز جواب
هایی (یا به قول خودمون کامنت های) به نظرات افراد قبلی میدادن! من خودم چندتایی از
این دفترا دارم که وقت کنم حتما عکسای قسمت هاییش رو میذارم تا بیشتر آشنا شین! امروزه
هم که تکنولوژی گند زده به همه چی! بگذریم... چی داشتم میگفتم؟!
آها این مقدمه ای بود که بگم اگه
الان توی همون شرایط بودم و ازم میپرسیدن که " اگه یک روز گناه کردن آزاد
باشه تو چه گناهی رو انجام میدی؟" جواب میدادم که " میرم و چند نفر رو
میکُشم، خودشم بی رحمانه، اصلا هم دلم براشون نمیسوزه!"
از جملۀ این افراد چند نفر از
اعضای فامیلمونه که بشدت از اخلاق هاشون متنفرم! اخلاق های مزخرفی که دارن یکی
اینه که خیلی ادعاشون میشه، میاد میگه من سرانۀ مطالعم روزانه 10 ساعته! اما شعورش
در حد یه بچۀ 5 ساله هم نیس! میاد میگه من هزار تا کتابِ مثلا روانشناسی خوندم،
اما فروید رو نمیشناسه! مثل این میمونه که دانشجوی ادبیات انگلیسی (خودم) شکسپیر
رو نشناسه، یا دانشجوی فیزیک (م. پ. ن) هاوکینگ رو نشناسه، یا دانشجوی برق (الناز)
نمیدونم دانشمند اینا کیه، اما هر کی هست اونو نشناسه! بعد فک میکنه خیلی بارشه،
خب عزیزم تو که اینقد بارته یه گاری به خودت ببند که بتونی اینهمه بار رو راحت تر
جابه جا کنی!
اما دومین ویژگیشون اینه که اگه
از یه شخص یه روز، تنها یه روز بزرگتر باشن به اون شخصه کوچیکتر اگه پروفسور هم
باشه میگن نمیفهمی!! اینا فک میکنن چون بزرگن خیلی میفهمن، اما فهمیدن به بزرگتری
و کوچیکتری نیس، من خودم بهترین دوستام ازم چند سالی کوچیکترن که خودم به شخصه ازشون خیلی
چیزا ازشون یاد گرفتم! حالا من باید میگفتم که نه چون شماها کوچیکین نمیفهمین؟! اصلا من
دلیل جنگ ها و نپذیرفتن پیامبریه حضرت محمد رو همین اخلاق گند انسانها میدونم، چون
اون زمان هم بزرگای مکه لابد میگفتن یعنی ما پیر شدیم نمیفهمیم و محمد که جوونه
میفهمه؟! خاک تو سره همچین آدمایی!
همۀ اینا مقدمه ای بود برای
تعریف این اتفاق:
دیروز تو اینستا یه عکسی پیدا
کردم و برای یکی از دخترای فامیل فرستادم و گفتم به نظرت این عکس شبیهه یکی از
فامیل های شما نیس؟ (که البته قبل از اینکه فامیل اونا بشه باهم فامیل بودیماااا)
بعد این یارو فامیلمون اومد گفت نه این دماغش بزرگه، اون دماغش کوچیکه، این لباش
کوچیکه، اون لباش بزرگه، این چشماش سبزه، اون چشماش سیاهه... بهش گفتم آخه "آدم"
مگه من گفتم تفاوت بین این دو نفر رو بگو؟! گفتم فقط شبیهه، شباهت داره، عزیزی که
سرانۀ مطالعه ت روزانه 25 ساعته تو هنوز نمیفهمی شباهت یعنی چی؟! یعنی به نظر من
قتل اینجور آدما واجبه شرعیه! حالا اومده به خونوادۀ من توهین کرده منم برگشتم
همون توهین رو به خودش میگم که خودتی، اومده میگه با من درست حرف بزن!!
پیام اخلاقیه این پست اینه که هیچوقت
با یه خر بحث نکنین! اینجور آدما نفهم به دنیا اومدن و نفهم هم از دنیا میرن! احتمالا
هم پست های اینجا رو میخونه اما به درک... برام مهم نیست!
شرمنده طولانی شد، خیلی اعصابم
خورد بود... خیلی!