...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

خیلی سال پیش - شاید بیست سال - که من خیلی کوچیک بودم با عموم اینا رفته بودیم زیارتگاهی اطراف تبریز! نه اسم اونجا رو میدونستم، نه یادم میاد چقد از تبریز فاصله داشت، فقط خود ضریح یادم بود! ولی خوب یادم میاد اون زمان یه کتاب ادعیه برداشتیم بخونیم که توی صفحه ی اولش یه داستانی از شفا پیدا کردن یه دختری نوشته شده بود و آخرش نوشته بود که هرکسی که اینو میخونه باید توی سه تا کتاب قرآن یا ادعیه ی دیگه این داستان رو بنویسه (به عبارتی با نوشته های مزخرفشون به کتاب های ادعیه و مخصوصا قرآن توهین کنن)، وگرنه چنین میشه و چنان میشه! دخترعموم که شدیدا به این خرافات اعتقاد داشت شروع کرد به نوشتن و بعد هم آبجی نوشت و نوبت به من نرسید، منو هم که ترسونده بودن تقریبا مطمئن بودم که چون اون داستان رو ننوشتم حتما بلائی سرم میاد... اما هیچ اتفاقی نیافتاد و همین باعث شد که خیلی از خرافات رو واسه همیشه بذارم کنار! (درسته اون موقع من مدرسه نمیرفتیم اما باید بگم که من قبل از مدرسه رفتن خوندن و نوشتن بلد بودم، بدون اینکه کسی بهم یاد بده!)

دیروز با هم باشگاهی های مامان بعد از اینهمه سال رفتیم همون امامزاده! به نظرم خیلی عوض شده بود، گرچه از حیاط و ورودی و داخلش هیچی یادم نمیاد، شایدم اصلا اون زمان این شکلی نبوده و الان بازسازی شده و به این شکل دراومده؛ ولی یه حس و حال خوبی داشت و خلاصه جای همه تون خالی بود... فقط یه چیزش جالب بود که یه قرآنی رو که برداشتیم بخونیم صفحه ی اولش بازم از اون داستان های مزخرف نوشته بودن و خواسته بودن توی سه تا قران دیگه نوشته بشه... واقعا خرافه پرستی تا کی؟!

القصه آدرسشو دقیق نفهمیدم فقط میدونم طرفای آخمقیه بود! برای اطلاعات بیشتر -درصورت تمایل- اینجا رو کلیک کنید :)

+ امام حسین که ما رو لایق نمی دونه بریم زیارتش، همین که امامزاده ای اطراف خودمون میطلبه بازم غنیمته... :(


+ میگویند هوای تبریز سرد و خشک است؛ خدا کند دلت به سردی و خشکیِ هوای شهرمان نباشد! 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۲۲:۴۰
بی نام

یه زمانی بود که توی مراسمی مامان شخصی رو بهم نشون میداد و میگفت فلانی رو یادت نگه دار چیزی میگم راجع بهش، منم نگاه میکردم و میگفتم اوکی، حله، دو ساعت بعدش همون شخص رو جایی می دیدیم و میگفت شناختی؟ میگفتم نه کیه؟! میگفت چقد خنگی الان تو مراسم بود دیگه... خلاصه این اتفاق بارها و بارها می افتاد و این شناسایی افراد شده بود واسه من معضل! 
یه سریال کره ای نگاه میکردم، پسره نخبه ای بود واسه خودش ولی چهره ها رو نمی تونست تشخیص بده، میگفتم بابا اینم خنگه، سالهاس با همکارش دوسته هنوز قیافه ی طرفو نتونسته تو ذهنش نگه داره! 
تا اینکه یه مستند دیدم و فهمیدم واقعا یه همچین بیماری ای وجود داره که بهش میگن کوری چهره و چندتا اسم عجیب غریب دیگه که البته هیچ ربطی به سطح هوش طرف نداره و میتونه مادرزادی یا در اثر آسیب به مغز باشه و درجه های متفاوتی داره که توی موارد خیلی شدید طرف حتی چهره ی افراد خانواده شو هم نمیتونه تشخیص بده! 
حالا نمیخوام بگم منم همچین مشکلی دارم، ولی حداقل تا دوسه بار طرف رو کامل نبینم چهره ش یادم نمیمونه، حتی سابق که تو آموزشگاه تدریس میکردم یه دختری اونجا منشی بود که بعدها وقتی دیدمش بعد از یه ساعت سلام و احوالپرسی ظاهری ای که باهاش داشتم گفتم خب حالا شما کی هستی و طرف حسابی جا خورد!! حتی یادم میاد یبار جلسه دومی که با یکی از خواستگارام بیرون قرار ملاقات گذاشته بودیم، چون تنها داشتم میرفتم سر قرار، هرکاری کردم چهره ش یادم نیومد و توی دو سه قدمیش بودم و نشناختم و بهش زنگ زدم که ببینم کجاس! البته این مشکل من بعد از سه چهار بار دیدن خود طرف یا عکسش برطرف میشه، ولی خب چون واسه یه سری افراد این کار ممکن نیست یکم همیشه تو شناساییشون با مشکل روبه رو میشم! 
مشابه همین اتفاق گویا چند روز پیش واسه یکی از آشناهای قدیمیم افتاده بود که فقط یک بار حضوری دیده بودمش: 

طرف فک میکرد بخاطر اینکه هندزفری تو گوشم بوده نشناختمش، نمی دونه که مشکل از یه جای دیگه س کلا :)
اصلا یکی از دلایلی که دوست پسر نداشتم همین بوده! چون میترسیدم نشناسمش، بعد روز قرار برم بشینم پیش یه بنده خدای دیگه و خلاصه فک کنه خیانت کردم و داستانی بشه... 
+ نشینین منو مسخره کنین، طبق آمار از هر پنجاه نفر یه نفر این مشکل رو داره (حتی شخصی مثل برد پیت!) اما فک میکنه یه چیز طبیعیه؛ پس شاید برای شما هم اتفاق بیوفتد!! 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۱:۵۲
بی نام