...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

می پرسن چرا زبان کره ای؟! الان با یه مثال عرض میکنم چرا زبان کره ای رو دوست دارم!

مثال:تعجب کردن یا نشون دادن ذوق! 


+ توی زبان فارسی وقتی میخوایم تعجب یا ذوق خودمونو نشون بدیم از کلمه ی "وااااای" استفاده میکنیم... اما همین وااای به تنهایی کافی نیست و حتما باید تهش یه چیزی بگیم... مثلا یه ماشین خفن که ببینیم باید بگیم "واااااای چه ماشین خفنی!" یعنی تنها وااای نمیتونه حس ما رو منتقل کنه... اینکه تهش هم مجبور باشیم از یه شبه جمله ی دیگه واسه تعریف کردن اون چیز استفاده کنیم یکم حس ندید بدید بودن به آدم دست میده و آدم هرجایی نمیتونه ازش استفاده کنه و جاهایی که معذبه یا نمیخواد طرفش پررو بشه مجبوره این حس تعجب رو تو خودش بُکشه و هیچ واکنشی نشون نده که آخرش بهش میگن بی ذوق! 


+ توی زبان انگلیسی هم میگن wow که هر بنی بشری بعد از یاد گرفتن حروف الفبای انگلیسی دومین چیزی که یاد میگیره همین کلمه س! زیاد هم از این کلمه استفاده کنیم میگن بابا فهمیدیم انگلیسی بلدی و فک میکنن میخوایم کلاس بذاریم که توی ۹۰ درصد درست فک میکنن! آخه تو رو چه به wow  گفتن! 


+ توی زبان ترکی هم واسه بیان تعجب از کلمه ی "اُوهَه" استفاده میشه که به خودی خود نوعی فحش محسوب میشه و بار منفی داره... انگار تو فارسی بگیم "اوه کثافت!" که حالا بخوایم بیشتر تعجب کنیم یه کلمه ی "جَدَه" رو هم اضافه میکنیم (که توصیه میکنم هیچوقت این کلمه رو توی دعواهاتون به یه ترک زبان نگین که خب دعوا شدیدتر میشه) که میشه "جده اوهه" که تقریبا تو فارسی معادلش میشه "وای عوضیه کثافت!"... حالا تعجب به اوج خودش برسه میگیم "اوهه جَدَنین ... یماغینا باخ" که اصلا معنیشو هم ندونین بهتره که فحش اندر فحشه! (بیایم اصلا با زبان ترکی شوخی نکنیم!) :)


+ اما تو زبان شیرین کُره ای! کلمه ی "دِ باک" (대박) رو داریم (تقریبا معادل کلمه ی ایول هست) که اون ک آخرش خیلی خفیف تلفظ میشه به حدی که شما این کلمه رو " تِ با" می شنوین! اگه شدت تعجب کم باشه که همینو میگین، اما اگه خیلی تعجب کردین کافیه اون تِ (یا د) رو اونقدر بکشین تا تعجبتون برطرف بشه! مثلا بشه تِــــــــــــــــــــبا! زیبا نیست؟! اصلا هرچی از زیبایی های این زبان بگم کم گفتم... چرا خیلیا فک میکنن زبان کره ای خشنه؟! خشن هم باشه توی خشونت به پای زبان روسی و آلمانی و ترکی نمیرسه که! :)

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۴۳
بی نام

ساعت ۹ صبح که دارم کم کم آماده میشم برم سرکار یه شماره ی عجیب بهم زنگ میزنه! 

برداشتم دختره پشت خط اونقدر تند تند حرف میزنه که فقط فهمیدم که میخواد یه سیم کارت فورجی بهم بده! فک کردم تبلیغاته گفتم خانوم من یه عالمه سیم کارت دارم قربون دستت لازم ندارم... میگه واسه شماره ی خودته که قدیمی شده! میگم اگه هزینه داره نمیخوام... میگه نه بابا رایگانه... میگم حتما رایگانه؟! نیاد جلوی خونمون ازم پول بگیره... میگه خیالت تخت رایگانه... میگم ممنون... میگه ۲۰ گیگ اینترنت و نمیدونم چند ساعت مکالمه و چندصدتا پیام داره خدافظ و قطع میکنه! خب؟! الان میگی چیکار کنم؟! نه خیلی اهل اینترنتم که ذوق کنم... نه کسی رو دارم که بخوام باهاش حرف بزنم یا بهش پیام بدم... اصلا سیم کارت منو فورجی کردین که چی؟! که چیکار کنم؟! این چیزا منو خوشحال نمیکنه... حالا اگه روش یه شماره هم میذاشتین که مثلا به این شخص زنگ بزنین و باهاش صحبت کنین و دوست شین و باهاش ازدواج کنین باز یه چیزی :)... میخوای با این گزینه هات تنهاییمو به رخم بکشی؟! ایرانسل، بخدا تو مسلمون نیستی!! 

+ اولاخ= همون الاغ خودمون اما با زبونه دخترای خیلی خیلی لوس! 

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۱۹
بی نام

در طول این همه سالی که عمر کردم، دیشب نزدیکای افطار، تبریز یه طوفانی شد که نه تنها من، هیشکی تا حالا تو عمرش ندیده بود!! باد و بارون و رعد و برق و خلاصه همه ی عوامل طبیعی دست به دست هم داده بودن برای ساختن همچین صحنه ای نزدیک خونمون که امروز صبح دیدمش!

مخاطب عزیزم شاعر در وصف همچین صحنه ای میفرماید:

مثل طوفانی که می افتد به جان یک درخت/دوری ات آرامشم را ریشه کن خواهد نمود... 

البته خیلی جاها درختا شکسته بودن اما این دیگه آخرش بود! 
+ گفتم بهتون که صاحب فلش پیدا نشد؟! چند روز پیش دیدم تموم آگهی هایی که چسبونده بودم رو پاره کردن و دیگه بعید میدونم از این به بعد کسی بخاطر فلش زنگ بزنه... خلاصه صاحب جدیدش ماییم... به صاحب جدید فلش سلام کنین :)
+ نماز و روزه هاتون قبول باشه... شبای قدر واسه منم دعا کنین... خیلی دعا کنین... خیلی خیلی دعا کنین... چرا بیکار نشستین دارین پست منو میخونین؟! مشغول دعا کردن باشین خووو :)
التماس دعا...

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۱۶
بی نام

نفس اماره: نوموخوام... مال خودمه... خودم پیداش کردم... میخواس گُمش نکنه... به من چه اصلا... دزدی نکردم که عذاب وژدان داشته باشم... سه بار پرسیدم ماله کیه هیشکی نبود اصلا که بخواد جواب بده... دوسش دارم میخوام واسه خودم باشه... صاحبش باید مراقبش می بود... من پیداش کردم الان صاحبش منم...
نفس لوامه: ساکت باش! مال تو نیس که... باید صاحبشو پیدا کنیم و اینکارو میکنیم یا حداقل سعی خودمونو میکنیم دیگه هم حرفی نباشه! 

+ اونجوری که دوستان توی پست قبلی کامنت گذاشتن، پشیمون شدم از اینکه اون روز به خودم زحمت دادم و خم شدم و اون فلش رو برداشتم و بردم خونه ضدعفونیش کردم حتی! از این به بعد حتی اگه یه کیف پُر از طلا پیدا کنم... حتی اگه توش نوشته باشه هرکی پیدا کنه حلالش باشه مال خودش... مگه مرض دارم برندارم؟! بر میدارم میبرم میفروشمش پولشو میخورم یه آبم روش! چیه؟ً فک کردین برنمیدارم؟! زهی خیال باطل... این فلش هم صاحبش پیدا شد که هیچ... نشد هربار ازش استفاده کنم برا صاحبش دعا میکنم :) من اگه بخوام پول بدم میرم یکی میخرم که لااقل هم "دَر"  داشته باشه هم "نو" باشه... این در نداره هیچ، دست دوم هم هست... واسه همچین فلشی یه قرون هم نمیدم! 
+ توی آگهی شماره میلاد رو نوشتم... میلاد میگه اگه مشخصاتش رو دقیق بگه... حتی تمام اون سریال رو بشینه توضیح بده شرط آخر اینه که دَرِ فلش رو بیاره تا بتونه تحویل بگیره... در نباشه فلش نیست! میگم میلاد یه دفعه بگو نمیخوام پس بدم دیگه! :)
+ از استرس این فلش، دیشب خواب دیدم صاحب این فلش یه پسریه که وقتی داشتم میبردم بهش تحویل بدم منو دزدید... از ترس از خواب بیدار شدم... اصلا حس خوبی به این کار ندارم!! میشه پسش ندم؟! :))))

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۱۷
بی نام

چند روز پیش که با آبجی از سر کار میومدیم خونه، داشتیم از عرض یه خیابون رد میشدیم که یهو اینو جلوی پام دیدم و برداشتم:

یه نیگا به اطراف انداختیم و شخص خاصی رو ندیدیم!! خلاصه مجبور شدیم با خودمون ببریمش خونه... از رو کنجکاوی اومدیم چک کنیم ببینیم چی توشه و خدایی نکرده فیلم خانوادگی ای چیزی توش نباشه، دیدیم تقریبا پر شده با یه سریال ترکیه ای! 
میلاد که اومد خونه گفت الا و بلا من فلش ندارم اینو بده به من... خودمم یه فلش داشتم سوخته بود و پارسال که یه فلش پیدا کرده بودم، اونا رو با هم جایگزین کرده بودم ولی خب چون چهار گیگ بود، خیلی هم بدم نمیومد این فلش تازه پیدا شده رو خودم بردارم... از طرفی مامان میگه بنویس که یه فلش پیدا کردی بچسبون اون طرفا شاید صاحبش پیدا شه... میگم مامان وسط خیابون افتاده بود و هر لحظه ممکن بود یه ماشین از روش رد شه لهش کنه... تازه فیلم شخصی هم توش نبوده که بگیم طرف لازمش داره... یه فلشه با یه سریال ترکیه ای... طلا نیس که! این چند روز هم بخاطر حرف مامان خانوم هی در و دیوار رو نیگا میکنم ببینم یوقت کسی ننوشته باشه که فلش گم کرده!! با این حال هنوز هیچ کاری نکردم و همچنان موندم چه کنم... :/

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۴۶
بی نام