...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

292. بازاریابی شبکه ای!

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ب.ظ

 یه هفته پیش میلاد اومده بود مرخصی و امروز صبح رفت! توی این مدت ازش خواستم بره برا همکارم که ازم مخروط میخواست، مخروط بچینه بیاره! اونم دستش درد نکنه 4 تا از اون خوشگلاشو برام آورده بود و منم یکیشو برداشتم و سه تا شو بردم برا همکارم! چشمتون روز بد نبینه!

آقا بقیۀ همکارا ریختن رو سرم که مام مخروط میخوایم! حالا من موندم که چیکار کنم، از اون طرف میلاد اولتیماتوم داده بود که دیگه نمیره همچین کاری بکنه، از این طرف دلم نمیومد به همکارام نه بگم! فقط بهشون قول دادم که اگه مخروطا خودشون روی زمین بیوفتن حتما براشون میارم!

دیروز که با آبجی داشتیم برمیگشتیم خونه، گفتیم خودمون بریم به درختا یه سرکی بکشیم شاید چیزی اونجا گیرمون اومد (مثلا مخروطی افتاده باشه پایین یا روی شاخه های نزدیک باشه!) دیدیم شاخه های پایین مخروط های کوچولویی هست که حتی باز هم نشدن! با بی رحمی کَندیمشون! شنیده بودم که اگه اونا رو بذاریم جای گرم خودشون باز میشن! آوردیم گذاشتیمشون روی بخاری باورتون نمیشه چه سرو صدایی راه انداخته بود! بعد دیدیم یواش یواش داره برگاشون باز میشه! و الان دقیقا این شکلی ان:

این جلوییه هنوز خوب باز نشده ولی دقت کنین اون عقبیا خوب باز شدن!

آقا چیزی راجع به نتورک مارکتینگ (یا بازاریابی شبکه ای) میدونین؟! شاید یه چیزایی راجع به شرکت های هرمی شنیده باشین، چیزای مثبت یا منفی! اما باید به عرضتون برسونم که من دو سال پیش اونجا کار میکردم! خیلی ناراضی بودم، هم از محیطش، هم از رفتاراشون و هم از جنس هایی که مجبورمون میکردن بخریم! چند روز پیش شنیدم که پسر خالم شهاب رفته توی همون شرکت اما توی یه تیم دیگه عضو شده! منم طبق اطلاعات زیادی که از اونجا داشتم خیلی سعی کردم قانعش کنم که بیاد بیرون، تقریبا قانع شده بود، فقط دنبال یه بهونه بود که اینکارو بکنه! ازم خواست به عنوان نفری که مثلا میخواد عضو اونجا بشه برم اونجا بعد یه بهونه ای بتراشم و شهاب هم همونو بهونه کنه و بیاد بیرون! دیروز بعد از کار ساعت 4 شهاب اومد دنبالمو رفتیم اون شرکته کذایی! از همون اول که واردش شدم گفتم اینجا زمین تا آسمون با اونجایی که من میرفتم فرق داره! صحبت هاشونو هم که گوش کردم، با محصولاتشونم که آشنا شدم، دیدم نه این تیم هم بهتره، هم این شرکت توی این دو سال پیشرفت خوبی داشته! گفتم شهاب تو هم وقتشو داری هم پولشو! من بهت میگم این شرکت الان اوضاعش خوبه میتونی اونجا کار کنی و اگه خوب کار کنی حتما پیشرفت میکنی!

بعد از اونجا یه سر رفتیم به مرکز فروش لاله پارک... یکم گشتیم و خوش گذشت و جاتون خالی! جالب اینجاس، شب که برگشتم خونه، بابام میبینه صدای پسر میاداااا حتی نمیپرسه اون کیه! یعنی روشنفکری تو خونۀ ما موج میزنه!:D

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۱۱
بی نام

نظرات  (۴)

سلام خوبی؟
چه خبر؟ (نیشخند)
پاسخ:
سلام مرسی!! سلامتی
سلام خوبی؟
چه خبر؟ (نیشخند)
زهرا ببخشید اینو میگم ناراحت نشو وبت بدون شکلک بی روح شده[ناراحت] ... چرا از سایتای دیگه کپی پیست نمیکنی؟

راستی معنی اسم وبت چیه؟
اینکه... با گوشی مامانم میام بعد برام اون قسمتی که باید لینک کنم رو نمیاره در اسرع وقت لینک میشی [نیشخند]
پاسخ:
بخاطر تو شکلک هم گذاشتم

۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۱۱ عروسک مخملی
من اوومدممممم{لبخند}
پاسخ:
خوش اومدی!!!!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.