408. سیزدهتون به در! اصلا در به در!
از اون دسته خاطره هایی که از سیزده دارم میتونم به این اشاره کنم که کوچیک که بودیم با طائفه ی طرف مامان اینا جمع میشدیم بریم جایی، پسر خاله م که بزرگترین نوه ی پسر بود رو میکردن راهنما، می رفتیم و می رفتیم و از شهر خارج میشدیم و تمام جاهای سرسبز رو به امید جایی بهتر رد میکردیم و می رسیدیم نزدیکای مرز، آخرش توی یه جایی شبیه کویر بدون آب و علف و موجود زنده اتراق (اطراق) میکردیم! این میشد بهترین جا مثلا! درسته همیشه چرت ترین جای ممکن سیزده رو بدر کردیم اما واقعا خوش می گذشت! یکی از دلایلش هم این بود که همه ی دختر خاله و پسر خاله ها مجرد بودن و کسی نبود که با نامزدش بره یواشکی دور بزنه و به مجردا حرص بده!
خیلی کوچیکتر که بودیم، تو طول عید و دید و بازدیداش، هرچی شکلات و آجیل و اینا که تو مهمونی ها میدادن، نمیخوردیم و جمع میکردیم و نزدیکای سیزده با پولی که از عیدی جمع میکردیم می رفتیم پفک و پاستیل و اینا میخریدیم و دختر خاله ها دوتا دوتا گروه تشکیل میدادیم و با اون خوراکی ها سیزده رو میگذروندیم! توی داشتن خوراکی ها هم گروه ها رقابت میکردن و در نهایت اونقد میخوردیم که همیشه نصف بیشتر خوراکی هامون دست نخورده می موند!
امسال بخاطر شرایط آبجی که پا به ماهه، مجبور شدیم جای دوری نریم و الانم توی یه پارکی نزدیک خونمون نشستیم و تقریبا اطرافمون خالیه و هوا هم عالیه (برخلاف پارسال که این موقع ها بارون میومد)... جای همتون خالی...
وی یو از رو به رو
وی یو از سمت راست
سمت چپ یکم شلوغه نمیشه عکس گرفت :)
بعدا نوشت:
بخاطر درخواست دوستان و اینکه از قافله جا نمونم و شاید فرجی شد :) سبزه ها کوتاه بودن، ماله سفره ی هفت سینمون رو هم باد برد، گل گره زدم که یه گل آقا نصیبم بشه! :)
تبلیغ نوشت:
اگه از اهالی تبریز هستین اینو از دست ندین، یکی از مدرسین الناز خودمونه :)
آدرس تلگرام https://t.me/Amozesh_97
آدرس اینستاگرام /https://www.instagram.com/p/BhACsEHgieT
سال نو مبارک
برای شما آرزوی موفقیت و بهروزی را دارم