433. مناسبت در مناسبت!
سال ۷۴ نیمه ی شعبان افتاده بود ۱۷ دی ماه که همون روز میلاد به دنیا اومد! اصلا بخاطر همون اسمش شد میلاد؛ قرار بود بشه مَهدی ولی چون مِهدی تلفظ میکنن معمولا، کلا بیخیال این اسم شدن و فوقع ما وقع! یه همکار داریم که اونم دقیقا سال ۷۴ در روز ۱۷ دی ماه بدنیا اومده و چون دختر بوده اسم اونم شده مولود! این قضیه رو کاملا اتفاقی کشف کردیم و کلی هم سوژه شده بود! الان ما هر سال واسه میلاد دوتا تولد میگیریم و امروز علاوه بر اینکه عیدتون مبارک، مخصوص تولد میلاد رو هم تبریک میگم :)
زمان دانشجویی، همون زمان که هنوز معلم بودن بین همکلاسی های من مد نبود، بنده توی اموزشگاه های مختلف زبان تدریس میکردم و بچه ها اینقد دوسم داشتن که کادوهای زیادی برام میاوردن ولی خدا شاهده من به نامه هم راضی بودم و خیلی سخت ازشون کادو قبول میکردم، با این حال هیچ وقت بین دوستام به عنوان یه معلم شناخته نشدم که تبریک دریافت کنم، الانم که مثلا کارمندم، اصلا کارگرم، باز هم تبریک نمی بینم! خب طبیعیه که منم به دوستام تبریک نگم دیگه؛ و بجز الناز به هیچکدومشون تبریک نگفتم که بشه این به اون در! اما الناز... هم روز معلم رو باید بهش تبریک بگم، هم روز مهندس رو، هم روز دانشجو رو، هم روز دانش آموز رو، یکم دیگه همت کنه ایشاا... شامل تبریک روز دکتر و پرستار و مادر و اینا هم میشه! خیلی خوش بحالشه ها :)
دوستام که وبلاگمو نمیخونن، لذا از همینجا به دوستان وبلاگ نویسه معلم، از جمله زمزمه های تنهایی، محبوبه خانم، آقایان احسان و زیتون (فعلا از شغل اینا باخبرم) و اونایی که معلم هستن و من خبر ندارم تبریک میگم! یه تبریک مخصوص هم واسه اون دسته از خواننده های معلم خاموش و روشنی که وقت میذارن مطالب منو میخونن :) روزتون مبارک باشه... ایشاا... روزی برسه که تمام معلم ها به حق و حقوق و مخصوصا احترامی که لیاقتشو دارن برسن:)