...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

450. دوباره می نویسم:)

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۸ ب.ظ

دوباره اومدم... خوش اومدم...

دلیل اینکه نمیخواستم بنویسم این بود که گویا یه شخصی با قلب مهربون با خوندن پست هام بهم علاقه پیدا کرده بود، از اونجایی که درست نیست دختر خودنمایی کنه و باعث بشه دل جوون مردم بلرزه، منم که جوگیر، گفتم یه مدت ننویسم که شاید راحت بتونه فراموشم کنه... اما نگو اینا توهم شخص بنده بوده و ایشون اومدن اعلام کردن که بابا حالا ما یه شوخی ای کردیم، شما به نوشتنت ادامه بده :) خلاصه بعد از اطمینان از این قضیه گفتم شروع کنم و بسم ا... الرحمن الرحیم!

عارضم به خدمتتون که امشب بعد از تقریبا بیست روز میخوایم در آرامش بخوابیم... سهیل و آبجی دیگه رفتن خونشون، همه چی بوی سهیل رو گرفته، شاید باورتون نشه که باید بشه اما دلم بدجور براش تنگ شده، حالا برا خودش نه هاا، برا لُپاش! بالاخره انسانیم و با هرچیزی زود انس میگیریم، طبیعیه... احتمالا فردا دوباره آبجی بیاد :)

اما بگم از این مهیار، اینقده قلب مهربونی داره که وقتی سهیل رو میگیریم بغل، با اینکه ناراحتی از چشماش می باره اما میاد سهیل رو میبوسه، امروز شاید صدبار سهیل رو بوسید که قشنگ مشخص بود این بوسه ها از حسادته، بالاخره مهیار هم هنوز بچه س و هنوز دو سالش نشده، حق داره طفلی! 

یه گوشیه خیلی قدیمی پیدا کردم، از اونا که ما بهشون میگیم "داش دویَن" یعنی سنگ شکن مثلا، یعنی اینقده جون سخته که بلائی سرش نمیاد، فک‌ نمیکردم روشن بشه، اما روشن شد! شماره ی سیمکارت همراه اولم رو خیلی دوست دارم، گفتم اونو روشن کنم تا قطعش نکردن، انداختم توی اون گوشی و با اجازتون الان سه شماره م همزمان فعاله، به هر کدوم زنگ بزنین (که نمی تونین بزنین) در خدمتم:) 

ما با این گوشی والیبال هم بازی کردیم حتی :) 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۰۳
بی نام

نظرات  (۹)

فقط ای کاش به جایی برسیم که واسه پر کردن خلائی که داریم نریم زندگی و آرامش یکی دیگه رو بهم بزنیم و بعدش عذر خواهی کنیم که نشد! حداقل کاش اینو یاد بگیریم اگه هم میخوایم کاری کنیم، حرفی بزنیم، ابراز علاقه ای کنیم قبلش به عواقبش فکر کنیم بعد اقدام کنیم! اگه فقط یه لحظه بتونیم خودمونو جای طرف مقابل بذاریم هیچوقت خیلی از اشتباه ها رو مرتکب نمیشیم، اما مشکل اینجاس که ما به احساسات بقیه هیچ اهمیتی نمیدیم و رفع نیازه همین الانه خودمون مهمه فقط! طرف هم هر بلائی سرش میاد بیاد!

واقعا همینه.. :(
لعنت به تنهایی..
پاسخ:
واقعا لعنت به تنهایی... اصلا هزاربار لعنت به تنهایی...
من خواستگار وبلاگی هم داشتم حتی:)
خوش اومدی خانومی
وای این حسادت رو من خیلی خوب میفهمم
ایلیا و السام تقریبا دو سال اختلاف سنی دارن با این تفاوت که اینا پسردایی پسر عمه نیستن. خواهر و برادرن!
پاسخ:
چه جالب... چی شد اونوقت؟؟ رد کردی؟؟😂
ممنونم😘
واسه خواهر و برادر یکم شرایط و حسادت سخت تره😁
خواهش میکنم..

راستش نمیتونم از طرف شما بگم چون خودتون بهتر ذات و شخصیت یه دختر رو میشناسین در مقابل یه ابراز علاقه.. ولی اگر میشد به هر کسی که ابراز علاقه کرد.. کمی به نیت و هدفش شک کرد.. بد نمیشد.. قطعا اون طرف مقابل مقصر هست که بدون فکر و.. اومده جلو و آخر سرم رفته پی کارش.. ولی بخاطر دل خودتون میگم اگر امکانش هست تو اینجور مواردی که شاید گاهی پیش بیاد.. خیلی مراقب باشین.. گاهی وقتا حتی مسئله خیلی بدتر از اینها میشه.. :(

وقتی میگم مجازی راستش.. منظورم اینه که ببخشید تو دنیای مجازی میشه راحت به هر کسی ابراز علاقه کرد و راحت تر شاید بشه ببخشید گولش زد.. تا اینکه تو دنیای واقعی بالاخره باید ببیندت.. با هم کمی صحبت کنید.. حالا بعد آشنایی بیشتر و... تو دنیای مجازی حتی بدون اینکه طرفو ببین.. میتونن خودشون رو کاملا یکی دیگه جا بزنن.. نمیگم تو دنیای واقعی نیستا.. چرا هست.. تو دنیای مجازی گاهی وقتا اینجور کارا راحت تره.. بعد راستش.. تو دنیای واقعی بعضی اتفاق هایی که تو دنیای مجازی میوفته تقریبا غیر ممکنه.. مثلا یه پسری از شمال کشور دل میبنده به یه دختری از جنوب کشور.. و حالا بعدش چه اتفاق هایی میوفته.. خدا میدونه.. ولی خب تو دنیای واقعی معمولا آدما هم محل و هم شهر و اینا هستن...

کلا گول زدن و دروغ گفتن دنیای مجازی و واقعی نداره.. اما تو دنیای واقعی.. اگر مثلا محیط دانشگاه باشه.. اگر از کانال خانواده باشه.. اگر از کانال آشنایان باشه.. یه شناخت کمی هست.. یه پیش زمینه ای هست.. ولی تو دنیای مجازی گاهی وقتا هیچی نی و ممکنه حتی الکی و دروغین باشه اونی که ما میبینیم.. :)

بله درسته.. نباید مطرحش کرد.. نباید با دل یه دختر بازی کرد.. نباید بیاییم به یکی بگیم دوستت داریم و بزاریم بریم.. :(
اما.. خیلی وقتا آدمایی که تو دنیای واقعی حسابی تنها میشن.. پناه میارن به دنیای مجازی که بتونن یکی رو پیدا کنن باهاش حرف بزنن.. بعد کمی صحبت هم گاهی وقتا وابستگی پیش میاد.. احساسات ایجاد میشه... بعد دو طرف احتمالا مقداری به ازدواج فکر میکنن... دخترا چون احساسی تر هستن.. مشکلات رو کمتر حس میکنن.. و یا بهتره بگم شاید براشون مهم نیست.. مهم رسیدن به طرف مقابله.. اما این پسرا گاهی وقتا وقتی به رابطه فکر میکنن.. میگن اوه اونقدرم که فکر میکردم ساده نیست و کلی مشکل هست و حالا که فکر میکنم خیلی هم به درد هم نمیخوریم و..!! به همین راحتی.. بعد هم خداحافظی و..

میدونید.. چاره اش اینه که آدما از تنهایی در بیان.. چاره اش اینه که آدما بفهمن اگر تنها شدن.. حداقل با دل کسی بازی نکنن.. اگر وارد رابطه ای شدن.. دو طرفه اون رو به اتمام برسونن.. نمیدونم.. :(
پاسخ:
من تمام حرف های شما رو قبول دارم، والا ما دخترها شک میکنیم، یعنی اوایل که کوچیکتر بودیم و خام تر، احتمال گول خوردنمون زیاد بود، رفته رفته پخته تر میشیم و کمتر اعتماد میکنیم! ولی وقتی یکی میاد و دقیقا اونجوری با ادم برخورد میکنه که انگار از قبل میدونسته من از چجور شخصیت هایی خوشم میاد، دیگه کنترل احساسات یکم که چه عرض کنم، خیلی سخت میشه و مشکل دقیقا از همینجا شروع میشه! 

راجع به دنیای مجازی هم حرف های قشنگی زدین که باهاتون موافقم، ولی این مساله ی شهرهای دیگه الان تو دانشگاه ها هم اتفاق میوفته، یکیش دوتا از همکلاسی ها ما، پسر اهل یاسوج، دختر اهل تبریز که هردوشون همکلاسی هامون بودن و سالهاس زندگی خوبی دارن! از طرف دیگه هم یه دختر و پسر تو دانشگاهمون که هر دو اهل تبریز بودن یه سال بعد از عقد از هم جدا شدن و آشناییشون هم از طریق خانواده بوده! من معتقدم کسی تصمیم بگیره که با نیت گول زدن یا هر نیت بد دیگه ای رابطه ای رو شروع کنه، مجازی و واقعی نداره! تا مدت ها حتی با وجود دیدارهای رو در رو هم میتونه قشنگ نقش بازی کنه و از طرف مقابل سوءاستفاده کنه... چه بسا که سوءاستفاده های دنیای واقعی خطرناک تر از سوءاستفاده های دنیای مجازیه! 

دقیقا به نکته ی خوبی اشاره کردین، درد ماها، درد تنهاییه! این فقط شامل ما مجردها نمیشه، من متاهل های زیادی رو دیدم که باوجود اینکه کنار همسرشون زندگی میکنن اما باز تنهان، و البته اینا خیلی خطرناک تر از افراد مجرد هستن و اکثرا هم حد و حدودی برای رابطه هاشون قائل نیستن و اگه بین دوستی های مجردها یه درصد احتمال اینکه به ازدواج ختم بشه وجود داشته باشه، اون یه درصد هم واسه به ازدواج ختم شدنه دوستی با افراد متاهل وجود نداره هیچ، فساد و دروغ هم چه تو دنیای مجازی چه واقعی توسط این دسته از افراد خیلی بیشتره! 

فقط ای کاش به جایی برسیم که واسه پر کردن خلائی که داریم نریم زندگی و آرامش یکی دیگه رو بهم بزنیم و بعدش عذر خواهی کنیم که نشد! حداقل کاش اینو یاد بگیریم اگه هم میخوایم کاری کنیم، حرفی بزنیم، ابراز علاقه ای کنیم قبلش به عواقبش فکر کنیم بعد اقدام کنیم! اگه فقط یه لحظه بتونیم خودمونو جای طرف مقابل بذاریم هیچوقت خیلی از اشتباه ها رو مرتکب نمیشیم، اما مشکل اینجاس که ما به احساسات بقیه هیچ اهمیتی نمیدیم و رفع نیازه همین الانه خودمون مهمه فقط! طرف هم هر بلائی سرش میاد بیاد! 
سلام علیکم.. خوب هستین ؟

بله متاسفانه حق با شماست و پشت خیلی از این ابراز علاقه ها، فکر نیست.. فقط طرف این حسشو دوست داره !! بعد هم.. ببخشید ببخشید.. چیز بی ارزش این روزا دل آدماس :( کی براش مهمه که دل کسی بشکنه یا نشکنه.. مهم اینه که به اون چیزی که میخواهد برسه..

حرفاتون کاملا درسته.. :( و متاسفانه زیاد هم پیش میاد تو جامعه ی ما.. این ابراز علاقه هایی که آخر سر هم طرف یهو رابطه رو لفت میده و بخصوص اون دختر خانم رو رها میکنه به حال خودش.. :( امیدوارم براتون پیش نیاد همچین اتفاق هایی.. وقتی تو دنیای واقعیش پیش میاد.. چطور میشه از یه دنیای مجازی که دو طرف حتی همو ندیده و نشناخته ابراز علاقه میکنن انتظار داشت.. :(

پاسخ:
سلام بر شما...ممنونم :) الحمدا...

به به! چه عجب یکی حق رو داد به من! جای بسی خوشحالیه:) آخه معمولا توی اینجور مواقع بدون استثناء دختر رو مقصر میدونن که اون یه ابراز علاقه ای کرد، تو چرا باور کردی و بهش دل دادی؟! که این حرف از پایه غلطه... چون توی ذات دختر لطافت و عشق به خودیه خود هست، چه برسه یکی هم بیاد با چرب زبانی و حرف های قشنگ به این عشق پر و بال بده! 
راستشو بخواین من هیچ فرقی بین دنیای واقعی و مجازی نمی بینم! چون توی هر دوش مخاطب اون طرف صحبت هامون یه ادمه، ربات نیست! شما ملاحظه کنید، دو نفر که تو دنیای واقعی با هم دوست میشن برای آشنایی بیشتر شماره ی همو میگیرن و میان بقیه ی حرفاشونو تو دنیای مجازی میزنن، اونایی هم که تو دنیای مجازی آشنا میشن بعد از مدتی تو دنیای واقعی همو میبینن و این چرخه ی واقعی و مجازی هی دائم تکرار میشه! به نظرم نباید فرق گذاشت بین این ها، مخصوصا که الان دنیای مجازی جزء لاینفک زندگیمون شده! اگه بنا باشه کسی تو دنیای مجازی به دروغ با احساسات کسی بازی کنه و به اصطلاح بخواد گولش بزنه به نظرتون توی دنیای واقعی نمیتونه؟؟ 
صرف دیدنه بصری و ظاهری توی دنیای واقعی دلیل بر این نمیشه که من بگم فلانی رو دیگه تمام و کمال شناختم اما تو دنیای مجازی چون نمیبینمش نمیشناسمش! شاید این اتفاق گاها برعکس رخ بده! من حرف های شما رو تو دنیای مجازی بتونم بارها مرور کنم و بین حرفاتون تضادها و ایرادها رو پیدا کنم و بفهمم شما ایراداتون چیه، اما توی یه قرار رو در رو در دنیای واقعی من محو چهره ی شما بشم و اصلا حرف هاتونو متوجه نشم و نتونم هیچوقت شما رو اون طوری که هست بشناسم! 
در هر حال کسی که میاد ابراز علاقه میکنه در حالی که هنوز تکلیفش با خودش و احساساتش مشخص نیست و نمی دونه واقعا این حس علاقه س یا احترامه، یا حتی هوسه، کار خیلی اشتباهی میکنه! حالا چه این حس از رو شناخت ظاهری باشه چه نباشه! در هر دو صورت تا وقتی که مطمئن نشده نباید حسش رو با طرف در میون بذاره، شاید این گفتن حسی رو توی طرف بیدار کنه که...
۰۴ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۴ محسن رحمانی
:)
پاسخ:
ما بیشتر :))
بالاخره پیش میاد از این اتفاقا و باید منطقی برخورد کرد چون خود طرف هم بعد یه مدت میدونه که ندیده و نشناخته صرفا از روی خوندن چند دلنوشته حتی چت نمیشه پایه های یه رابطه رو ساخت
( البته یه سریا جو گیرن با اونا کار ندارما ) خلاصه به قول نظر دوستمون چه دل ها که پیش خودتون و حتی وبلاگت مونده و خیلیاشون بدون گرفتن نتیجه بار غمشون رو به دوش گرفتن و رفتن به سوی افق :)))) :D
بو داش دوین گوشی لردن بیرین ده تاپ منه شوماروی ده یاز ایچینه هردن اوباشدن دوراندا چاغیریم :))) :D
پاسخ:
ولی من خیلی موافق این حرف نیستم که ندیده و نشناخته نمیشه رابطه رو ساخت، میشه ساخت به شرط اینکه دیده و شناخته بشه! اگه رابطه رو از دنیای مجازی بیاریم دنیای واقعی میشه به یه رابطه ی خوب رسید حتی! ولی نه، صرفا بخواد تو دنیای مجازی و در حد شکلک و استیکر بمونه بله حرف شما درسته :)
امان از اون دلها :))
حالا داش دوین نباشه نمیشه برا سحری یه تک بزنی؟؟ حتما باید گوشی داش دوین باشه؟؟😂😂
سلا
بمن هم خیلیا وابسته میشن و عاشقم میشن و در بعضی موارد آویزونم میشم...پس منم باید بذارم برم؟ این کار درسته آیا؟!
ما به این گوشیا میگیم گوش کوب!
از برند آلکاتل چند وقت پیش یه گوشی خریدم برای کسی ..گوشی های خیلی تیتیش مامانی ای هستن
پاسخ:
سلام! 
اگه این وابستگی و عاشق شدن ها باعثش خوده شما باشین، اونوقت بله باید بزارین برین 😂 ولی جدا از شوخی ما دخترا یکم حساس تریم به این مسئله، یکمم عذاب وجدان میگیریم وقتی ببینیم کسی در رنج و عذابه بخاطر ما، ولی شما آقایون خیلی ریلکس ترین :)) خوش بحالتون! 😁
اون داش دوین هم تقریبا معنی همین گوشت کوب رو میده با این تفاوت که داش یعنی سنگ! یعنی سنگ کوب! البته به معنی کوبیدن نه اون اصطلاحه :))
بعله.. من فاصله ام خبببب.. گاهی واقعا نمیتونم بنویسم.. :( ولی نوشته هاتونو میخونم.. :) اصن از عمد سر نمیزنم ببینم کسی حالی از ما میپرسه یا نه.. :))

میدونید.. :( علاقه و خوش اومدنی هست که بخاطر تنهایی و احساسات آدماس.. خب.. خیلی از دختر و پسرهای تنها هستن که دوست دارن با جنس مخالفشون یه جوری ارتباط بگیرن.. هر کسی هم به اون سلیقه و اعتقاد خودش و مسیر خودش.. بخاطر همین میان مثلا بعد یه مدتی خوششون میاد.. پسرهارو میگم هاا.. بعد میگن خب به طرف هم بگیم.. دخترها هم حساس هستن روی این مسئله و ابراز احساسات.. (یاد اون دوستم افتادم که بعد از چندییین وقت و دلبستگی به همکار خانمش گفته بود میشه با هم بیشتر آشنا باشیم و اون خانمه بهش گفته بود ببخشید من هفته ی دیگه عقدمه !! :( ) بعله خلاصه..

خانم ها هم حساس هستن و دل میبندن.. امااا... خب این درست نیست.. نباید به این ابراز احساساتی که پشتش فکر و عقل درست وارد کار نشده.. دل بست.. بعد میدونید.. خود پسرا هم گیر میکنن مثلا نمیدونن چیکار کنن.. درست اولش فکر نمیکنن.. با خودشون رودروایسی دارن.. ارتباطه رو دوست دارن.. منتها بعد جدی که میشه میگن عه این رابطه هه آخرش مثل اینکه خیلی اوکی نیست و شایدم بگه من نمیتونم به جاهای خوب برسونمشو بیخیال میشه میره..! متاسفانه شاید نشه کاریش کرد الا اینکه همه ی پسرا قبل از ابراز علاقه شون درست فکر کنن و دخترها هم به زمینه ی ابراز علاقه ی اون فرد فکر کنن و زود وابسته نشن.. تا جدیِ جدی نشده.. طرفو یه رهگذر بدونن..

خلاصه من معذرت میخواهم از طرف این پسرهایی که اینطور برخورد میکنن.. شما به خوبی خودتون ببخشین و اینجور چیزارو هم خیلی جدی نگیرین الا اینکه از راهش باشه و عقلانی باشه و.. :)

آره بچه ها همینجوری میشن دیگه... جدیده که میاد.. توجه ها بهش بیشتر میشه.. :)

آهان پس یه جورایی آچار فرانسه بوده این گوشیه :) امیدوارم گوشیتون اصن 1100 باشه.. خطتتون هم از این خط های معمولی شارژی و غیر رند.. ولی مخاطب خاص مدام هی زنگ بزنه و صحبت کنید و اینها.. :))
پاسخ:
من اگه میدونستم از عمد نمی نویسین خیلی سراغتونو میگرفتم، من حواسم خیلی به مخاطب هام هست:)

بدبختی اینجاس که فقط شما پسرا میدونین که پشت اون ابراز علاقه فکری هست یا نه، ما دخترا بنا رو بر این میذاریم که شما خوب فکراتونو کردین و بعد اقدام به اینکار کردین، چون ماها خودمون واسه ابراز علاقه محتاطیم، شما رو هم همونطوری میدونیم... غافل از اینکه خیلی از پسرا کلا فکر نمیکنن (دور از حضور البته) یا فکرشون محدود به یکی دو ماه آینده س! ولی من معتقدم وقتی اولش فکر نکرده کاری رو کردن دیگه حق ندارن بعدا راجع بهش فکر کنن، چون ابراز علاقه و ایجاد ارتباط و وابستگی و اینا چیزی نیست که یه طرفه باشه، اون اومده یه نفره دیگه رو هم درگیر مسائل خودش کرده! مثلا این نیست که من یه لباس نامناسب رو خوشم بیاد و بخرم و بعد بفهمم که نامناسبه و این قضیه فقط به خودم مربوط باشه که اونو پاره کنم بندازم دور یا به هر نحوی توی جایی ازش استفاده کنم! اون لباسه، اما اینی که میان بهش میگن من دوستت دارم یه ادمه! حس میکنه، میفهمه، دل داره... بخدا لباس نیست! 
شمایی که فکر نکرده دل یه دختر رو بردین، همونجوری باید تا آخرش برین، یا به جای خوبی میرسین که فبهالمراد، یا شکست میخورین که اونم درسی میشه براتون که بیگدار به آب نزنین و قبل از هرچیزی خوب راجع بهش فکر کنین! 
از طرفی بهتره تشخیص این نامناسبه همدیگه بودن رو دوتایی انجام بدن، اگه پسره فهمید که حالا انسان ممکن الخطاس و بالاخره اشتباه کرده، بهتره دلیل این اشتباه رو به دختره هم بگه و از اونم بخواد که راجع به این مسئله بهش کمک کنه؛ یعنی دختره هم فکر کنه به عواقب اینکار، دوتایی باهم به این نتیجه برسن که به درد هم نمیخورن! چون وقتی ابراز علاقه و شروع رابطه و قطع این رابطه همش از طرف پسر صورت بگیره، دختر هزارتا فکر ناجور دربارهدی خودش و اطرافیان و اینا میکنه و ضربه ی بزرگی به دختره وارد میشه و خب اگه این اتفاق برای دختر جدی باشه قطعا پسر در آینده تاوان این گناهشو به هر نحوی باید پس بده! 
با عرض سلام و ادب و احترام :)

واقعا این کار درسته که دل جوون مردم رو می لرزونید.. جواب خداوند رو چگونه میخواهید بدهید..؟؟ :))
اما خبب.. از دردسرهای وبلاگ نویسی برای خانما حتما همین چیزاست.. میان احساتشون رو مینویسن.. لحن های خاص دخترونه و باقی مسائل و موارد.. :) یه بنده خدایی هم پیدا میشه که وابسته و دلبسته و عاشق و دلباخته میشه.. :) خدا میدونه چقد جوونا اومدن اینجا و دلشون پیش وبلاگتون یا خودتون گیر کرده اما آخر سر دیدن نمیشه که به جایی رسید... :( با دلی شکسته بار خودشون رو از اینجا بستن... :) بعله.. :) شوخی بود صحبتهام که یه کم فقط توش جدی هم بود.. :)

حستون بعد از رفتن خواهر و بچه ی به دنیا آمده اش درک میکنم.. :) شلوغی ها کمتر میشه.. ولی آدم خب وابستگی هایی هم داره.. :)

مهیار داداش سهیل هست..؟؟ در این صورت حسادت هایی شکل میگیره که گاهی وقتا کمی تا قسمتی خطرناکه.. باید خیلی مواظب مهیار باشید پس.. :)

معلومه یه زمانی خیلی باهاش اس میدادین ها... رنگ کلید هاش رفته... :)) سه تا خططط.. :) من که یدونشم میخوام نداشته باشم.. :)) والا.. کسی نیست بهش زنگ بزنیم به ما زنگ بزنه و اینا.. :))
پاسخ:
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت جناب آقای محمد خان با فاصله :)

والا کار درستی نیست... خودم شرمنده م و نادمم، میخواستم جبران کنم ولی خب گویا راهش این نبود... نمیدونم چه عادتیه که شما پسرا دارین، از یکی خوشتون میاد، بهش پیام میدین و از علاقه تون میگین، بعد که مطمئن شدین دل طرف رو بردین تازه یادتون میوفته که به عواقب این کار فکر کنین و میبینین که نمیشه و به همون راحتی که ابراز علاقه کردین، اعلام برائت (براعت؟!) از این رابطه میکنین و بدبخت دختر رو توی زمین و هوا معلق ول میکنین... آیا کار شما درست و انسان پسندانه و خدا پسندانه س؟؟ نه واقعا این برای من سوال بوده همیشه! ترک کنین این عادت رو! 

ولا مهیار اولین نوه مون و پسره برادرمه، خیلی دوسش داشتیم و داریم چون تنها بچه ی خونمون بود، سهیل که بعدا اومد هم که پسره خواهرمه انگاری هوو شده برا مهیار، چون بالاخره یکم توجه ها به مهیار که بزرگتره کم شده :))
اس میدادیم که خب این گوشی دست به دست و نسل به نسل چرخیده :)) اول مال برادر کوچیکم میلاد بود، بعد مال مامان شد، بعد این وسط گوشی هرکی خراب میشد و میرفت تعمیر، توی دوران نقاحت گوشی هامون از این استفاده میکردیم و الانم که رسیده به من :))
خداییش دو تا از شماره های من کلا بی استفاده ن، یعنی هیشکی شماره هاشونو نداره زنگ بزنه، اون یه دونه هم که همه شمارشو دارن جز بخاطر اینکه زنگ بزنن از خونه یا محل کار که بگن فلان کار رو بکن کاربرد دیگه ای نداره.. از قدیم گفتن به تعداد نیست که، به کیفیته... :)) 

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.