...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

دیشب برای اولین بار توی این پنج شیش سالی که داداشم ازدواج کرده و مستقل شده، مجبور شدیم شب رو تو خونه ی اونا بمونیم! خداییش عروسمون توی این سالها خیلی اصرار میکرد که ما و مخصوصا من، چند شب پیششون بمونیم اما کلا از اون خونواده ها نیستیم که مزاحم عروس بشیم که ازمون متنفر بشه (یکم تعریف از خود بد نیست!) 

خونه ی داداش اینا خیلی گرمه، از بیرون کولر نصب کردن و وقتی روشنش میکنن مجبورن پرده رو تا یه قسمتی کنار بزنن! (اینو اینجا داشته باشین)

دیشب از گرما گفتم برم یکم تو بالکن وایسم که هم چراغای بیرون رو تماشا کنم، هم یه بادی بهم بخوره و خنک شم، "با حجاب کامل" اونجا وایساده بودم که یهو احساس کردم روی پشت بوم همسایه ی رو به رو یه چیزی تکون میخوره، با دقت که نگاه کردم دیدم یه مرد (شاید هم پسر) با این دوربین های شکاری، داره جایی رو دید میزنه، درسته مشکل حجاب نداشتم اما رفتم داخل و گفتم حواستون باشه پرده رو که کنار زدیم این یارو معلوم نیست داره رو پشت بوم چه غلطی میکنه، عروسمون گفت نه بابا شاید خیالاتی شدی، گفتم شاید من اشتباه میکنم... تقریبا یه ساعت بعد داشتیم آماده میشدیم بخوابیم، دیدیم که هنوزم اونجاس... یهو میلاد داد زد "وقتی شکایت کردیم اونوقت بیا دید بزن" طرف فوری در رفت و دیگه نیومد... یعنی یه آدم چقد میتونه بی غیرت باشه که واسه دید زدن ناموس مردم بره تجهیزات تهیه کنه که شبا بتونه زنه بی حجاب همسایه رو ببینه... به نظر من مردی که غیرت نداشته باشه (اول برای اعمال خودش، بعد اعمال بقیه) حیوونی بیش نیست! 

+ قرار نبود شب رو بمونیم، شلوارم مناسب نبود، عروسمون گفت برام شلوار راحتی میاره، گفتم آخه تو خیلی خیلی لاغری، گشادترین شلوارتم اندازه ی من نمیشه، رفت یه شلوار آورد پوشیدم اندازم شد! داشتم پز می دادم که مامان بفرما، هی میگی چاق شدی، نگاه کن شلوار عروسمون اندازم شد! یهو عروسمون گفت شلوار زمان حاملگیمه :)) قشنگ به فنا رفتم... (جدا از شوخی عروسمون اینا خونوادگی از اونایی ان که هرچی بخورن چاق نمیشن، یه پوستن و یه استخون، وگرنه من نرمالم!!) :)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۱۵
بی نام

نظرات  (۵)

دلیل اینکه اون پسره دید میزد شاید هوس نباشه. یعنی هوس هست اما خب بقول شما میتونه ماهواره ببینه. بنظر من یواشکی بودن اینکار یه حس خاص و لذتبخشی براش بوجود آورده که باعث شده اینکار سرگرمی روزانش بشه.
پاسخ:
بله خب اینم نظریه اما در هر صورت کارش اصلا درست نیست! 
فقط سوالی که پیش میاد اینه که اسم شما چرا هم اسم منه؟ :))
۱۶ تیر ۹۷ ، ۱۵:۱۸ محسن رحمانی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پاسخ:
بله دیگه بایدم بخندین😁
خاک بر سر 😠
پسرخاله منم یه بار سرچنین موضوعی شکایتش کرد ازهمسایه رو به رویی اشا چقدر چندش آورن  بعضیا
پاسخ:
واقعا با نگاه کردن چی نصیبشون میشه؟! میخوان دختر بی حجاب ببینن خب ماهواره رو روشن کنن کلی دختر بی حجاب و خوشگل تر از زنای همسایه رو میتونن ببینن، دیگه این کارا چه معنی میده؟!
:)) درسته این مشکل هست
همش از بیکاریه لعنت به باعث و بانیش .اما خب باید کمی هم هشیار بود چون هر دو هست گاهی کنجکاوی گاهی عادت بد  ما یه حرفی داریم میگیم که
بکار ادامین باشینا هر ایش گلر
یعنی از بیکاری همه چی میاد
پاسخ:
داش توشسون بله بکار آدامین باشینا 😂😂
با هوشیار بودن موافقم... 
۱۵ تیر ۹۷ ، ۱۴:۳۳ محبوبه شب
آره جون خودت تو نرمالی 😂😂😂😂
پاسخ:
حالا یکم این ور و اون ور گفتن نداره که😂😂

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.