...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

534. بچه هام!

چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۵۷ ق.ظ

هر روز صبح که از خواب بیدار میشم، برخلاف خیلیا که گوشی (ملعون) شونو چک میکنن، سریع میپرم میرم سراغ گلدونام! جدیدا تربچه های توی یکی از گلدونام دارن صاحب دومین جفت برگ (برگ های سوم و چهارم) که همون برگ های اصلی و قابل خوردن تربچه هست، میشن! چنان ذوقی دارم که اصلا قابل وصف نیست! :)

مامان هی میره و میاد میگه اگه تابستون بود و هوا گرم، اینا حتما تربچه میدادن! میگم مامان توروخدا پیش بچه هام این حرف رو نزن، ناراحت میشن، من به همین برگ هاشونم راضی ام!! فوقش تربچه هم ندادن همین برگ ها رو میکَنم و میخورم! :)

تربچه های توی اون یکی گلدونم یکم رشدشون کندتره!! من احساس میکنم خاکشون مشکل داره! خاک اینی که عکسش هست، خاک باغچه س! خاک اون یکی (با رشد کُند) از این خاک هاییه که بیرون بسته ای میفروشن!! یعنی روزی رو میبینم که صاحب یه مزرعه ی کوچیک هستم که  توش میتونم هرچی میخوام بکارم و بدین ترتیب از زندگی لذت ببرم یا با این وضع جامعه و دولت و اقتصاد و اینا باید به همین دوتا تربچه قناعت کنم و بگم الهی برای همینم که هست شکر، بیشتر از این دیگه نمیخوام؟! :(

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۱۲
بی نام

نظرات  (۶)

۱۳ دی ۹۷ ، ۱۶:۴۷ پرتو کیانی
عزیییزممم:)
گیاه واقعا به آدم روحیه میده:)
خدا نگهشون داره^...^
پاسخ:
آره واقعا...

ممنونم :)
۱۳ دی ۹۷ ، ۱۵:۴۹ جناب منزوی
اتفاقاً همین امروز یاد بچه هاتون بودم :))
براشون موسیقی آرامش بخش بذارید، گفتم شاید جواب بده :))
پاسخ:
خیلی ممنون که از بچه هام یاد میکنین :)) اینا یتیمن :))

موسیقی که سهله ساعت ها باهاشون حرف میزنم :) ولی چشم تایم موسیقی رو بیشتر میکنم :)
۱۳ دی ۹۷ ، ۱۰:۵۹ محسن رحمانی
چه خوب.
خواستن توانستن است .
سلام .
پاسخ:
سلام و درود بر شما

بله همینطوره :)
پس معلوم شد از عنکبوت حسابی میترسید:)
خیلی وقته منتظر آلکس جانم با هم بریم تو یکی از دهاتهای هامبورگ خروس لاری پرورش بدیم:)

بانو آلکس شبا از نبود من خواب نداره...حتی امسال بابانوپل رو هم بخاطر من از دست داد:)
زبانتونو حسابی تقویت کنید.....غلبه بر مادر شوهر کره ای به این راحتیا نیس!
پاسخ:
منو عنکبوت دشمن قسم خورده ی همیم :)) 
دهات هم دهات های اونجا واقعا... رفتین اونجا چندتا عکس از طبیعت اونجا واسمون بفرستین :)

وااااای چه رومانتیک... من کلا عاشق خارجی هام... حتی بیخوابی ها و وفاداری هاشون نابه :) 
اره بابا، مادر شوهر و خواهر شوهر و جاری رو باید بتونم بشورم بندازم رو بند تا ثابت کنم خون ایرانی تو رگهامه :)) 
گفتید ترب یاد اوشین خدابیامرز افتادم همش برنج و ترب میخوردن....اون ریوضوی یه لا قبا که نمیرفت کار بکنه همش ورشکست میشد
مرغ و خورس هم پرورش بدید الان مرغ گرون شده!
بره گوسفند و شتر مرغ هم در موردش فکر کنید...بد نیست.....
پسر کره ایا چی شدن راستی؟
پاسخ:
حالا شما با شنیدن ( خوندن) کلمه ی ترب یاد اوشین افتادین، ما کلا میخوایم ترب بخریم فروشنده (به زبان ترکی) میپرسه اوشینی (ترب های سفید دراز) میخواین یا از اون یکی ها (منظور ترب های گرد)... یعنی کلا زندگی ما آمیخته با اوشینه :))
والا اگه جا داشتم حتما اینکار رو میکردم، زندگی روستایی رو دوست دارم فقط به شرطی که خونه حشره نداشته باشه که چون معمولا تو خونه های اونا حشره های عجیب الخلقه مخصوصا عنکبوت زیاد رفت و آمد داره قید زندگی روستایی رو زدم! 

پسر کره ای ها که الان درگیر جشن سال جدیدشون هستن (بانو الکس هم فک کنم الان دارن میرن دید و بازدید اقوامشون :)) ) از طرفی هم شرط کردن که زبونشونو یاد بگیرم که بتونم با مادرشوهرم اینا راحت ارتباط برقرار کنم وگرنه خودشون که انگلیسی بلدن :)) منم دارم تو یادگیری زبونشون تلاشمو میکنم و پیشرفت زیادی هم حاصل شده :) 
۱۲ دی ۹۷ ، ۱۱:۰۳ جناب قدح
سلام :)
سبز باشن همیشه ...
پاسخ:
سلام و درود بر شما :)

ممنونم :) اونا هم ممنونن :))

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.