...follow your dreams

...follow your dreams

از وبلاگی که دوسش داشتم اسباب کشی کردم اینجا...
وبلاگ سابقم این بود:
www.chibudimchishodim.mihanblog.com
بیشتر از دو سال اونجا پست گذاشتم و خاطراتمو به اشتراک گذاشتم اما حالا بنا به دلایلی اینجام!
یه مثلا کارمندی هستم که لیسانس زبان دارم و خل شدم و میخوام دوباره کنکور بدم و به آرزویی که تو بچگیم داشتم برسم! به اینم اعتقاد دارم که ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س، ولی خیلی با این کنار نمیام که خواستن توانستن است!

کلمات کلیدی
بایگانی

550. چالش آینده ی من...!

دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۰۲ ب.ظ

+ ماشیسّو (맛있어)

_ یعنی چی؟

+ یعنی خوشمزه س! 

..

و در حالی که دارم نون و ماستمو در کنار همسر ایرانیم میخورم به افق خیره میشم و هی تو دلم فحشه که میدمااا....

..

چیه فک کردین رفتم کره؟! با کدوم پول؟! با کدوم وضع اقتصادی؟! اصلا کدوم پسر پیدا میشه که همسرشو ببره جایی که آرزوشو داره؟! همین نون و ماست هم تو ایران در آینده ای نه چندان دور به زور میتونیم با حقوق یه ماهمون بخریم... چالش آینده واسه پولداراس که آینده ای دارن... 

نمیدونم کدومتون پولدارین که دعوتتون کنم، هرکدومتون پولدارین خودتون با زبون خوش بیاین توی این چالش شرکت کنین :)

+ با تشکر از دعوت جناب زیتون! 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۲۰
بی نام

نظرات  (۹)

من فقط پولشو دارم ... اما خب میتونم پدر داماد بشم، از داماد شدنم گذشته !!

:)))
پاسخ:
با این حساب منو به عنوان عروستون قبول میکنین؟! :)
ای جان:))
پاسخ:
معلومه که اهل دلین هااا :))
۲۳ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۰۶ پرتو کیانی
پولم کجا بود؟! :)))))))))))))) خخخخخخ...
پاسخ:
والاااا :))
نون و ماست از صدتا چلوکباب بهتره:))
پاسخ:
مخصوصا اگه نونش خشک باشه :)
۲۳ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۱۶ جناب منزوی
اونم مجبور از ماست خوشش بیاد :))
نه ولله ندیدم، یعنی وقت نکردم، ان شاءالله برداشت های بعدی :)
پاسخ:
بله وقتی مجبور باشن میخورن:))
اشکالی نداره چیزی که زیاده تربچه... من بازم راجع بهشون می نویسم :))
۲۲ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۲۰ جناب منزوی
سلام
ماست هم خوبه بخدا، همینم سال بعد گیر نمیاد :))
حال تربچه ها چطوره؟، خیلی وقته نبودم گفتم حال و احوالشون رو بپرسم :)
پاسخ:
سلام و درود بر شما :)
حالا خدا روشکر من ماست دوست دارم... بیچاره اونایی که دوست ندارن! 
توی پست قبلی (اگه رویت کرده باشین) راجع به برداشت دوم تربچه هام نوشته بودم... حالشون عالیه و بدنشون تپله :)) 
مرسی که نگرانشونین :)
چی؟  خل و چل و کچل و ....؟ از اینا که ریخته. :))  به هر حال ببخشید دیگه دستم بنده به اولی که هیچ. دومی.. :)) 
پاسخ:
:)) دیگه بجز بخشیدن مگه چاره ی دیگه ای هم داریم؟! :))
تموم شد فقط من پول داشتم.



یه خواهر زاده دارم الان تبریزه . دانشجوی نمیدونم چی چیه. بهش چند وقت پیش گفتم: ایشالله یه شوهر خل و چل و کچل و چاق و دماغ گنده و بو گندو بیاد بگیردت. 
بیشرف انقدر حاضر جوابه یهو گفت: یه دونه بود زن دایی ربود. (منو گفت)
پاسخ:
حالا شاید یکی هم برا من پیدا شد :))

این با تبریزیا افتاده... همچین جوابی ازش بعید نیست :))
من پول داشتم دادم به قبلی:))
پاسخ:
کاش یکی هم پول داشت میداد به من :))

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.